|
در حالی که پیشبینی میشد لیدی گاگا برنده جایزه بهترین بازیگر زن گلدن گلوب ۲۰۱۹ شود، این جایزه به گلدن کلوز رسید.
مراسم اهدا جوایز گلدن گلوب ۲۰۱۹ که شامگاه یکشنبه ۱۶ دی در بورلیهیلز واقع در ایالت کالیفرنیای برگزار شد، از ابتدا تحت تأثیر حضور لیدی گاگا، ستاره مشهور آمریکایی بود. اما در نهایت برنده جایزه بهترین بازیگر سینما در این مراسم گلدن کلوز ۷۱ ساله بود. او به دلیل ایفای نقش خیرهکننده در فیلم «همسر» به کارگردانی سینماگر سوئدی بیورن رونگه به این جایزه ارزنده دست یافت.
رویداد مهم دیگر در مراسم یکشنبه شب برنده شدن رامی مالک برای بازی در فیلم «راپسودی بوهمی» (یا «حماسه کولی») به کارگردانی مشترک برایان سینگر و دکستر فاچر بود. داوران جایزه بهترین بازیگر مرد را به دلیل بازی این هنرپیشه جوان آمریکایی مصریتبار در نقش فردی مرکوری به او اهدا کردند.
خود فیلم «راپسودی بوهمی» نیز جایزه بهترین فیلم را کسب کرد. داستان این فیلم روایتی از زندگی فردی مرکوری، خواننده افسانهای بریتانیایی در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی است.
گلدب گلوب که جایزه منتقدان انجمن مطبوعات خارجی هالیوود است معمولا به عنوان سکوی پرتابی برای کسب جوایز اسکار به شمار میرود. به همین دلیل بسیاری از منتقدان از هم اکنون رامی مالک را برنده جایزه آتی بهترین بازیگر و فیلم راپسودی بوهمی را شایسته برنده شدن در اسکار بعدی میدانند.
«کتاب سبز» اثر پیتر فارلی جایزه بهترین فیلم کمدی موزیکال گلدن گلوب را از آن خود کرد و فیلم «رُما» (رم) از مکزیک به کارگردانی آلفونسو کوارون به عنوان بهترین فیلم خارجی برگزیده شد.
در بخش جوایز سریالها و فیلمهای تلویزیونی نیز جایزه بهترین مجموعه تلویزیونی به «آمریکاییها» اثر جو وایزبرگ رسید. «ساندرا اوه» جایزه بهترین بازیگر زن را به خاطر بازی در سریال «کشتن ایو» دریافت کرد و ریچارد مَدِن برنده جایزه بهترین بازیگر مرد برای بازی در سریال «بادیگارد» شد.
جوایز گلدن گلوب نخستین بار در سال ۱۹۴۴ برای ساختههای تلویزیونی ایجاد شد، اما بعدها در آن جوایز مختلف سینمایی نیز در نظر گرفته شد.
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:گلدن گلوب ۲۰۱۹,بورلیهیلز,لیدی گاگا, رامی مالک,فردی مرکوری ,جوایز اسکار,ریچارد مَدِن,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
ناتالی وود، بازیگر سرشناس آمریکا، در سال ۱۹۸۱ در جریان سفری تفریحی با قایق به طرز مشکوکی غرق شد. پرونده این مرگ هرگز به طور دقیق روشن نشده. رابرت واگنر، همسر ناتالی وود، همواره در مظان اتهام بوده است.
ناتالی وود، بازیگر نامآور آمریکایی، در سال ۱۹۸۱ در سن چهلوسه سالگی درگذشت. اکنون ۳۶ سال پس از مرگ این هنرپیشه آمریکایی توجه پلیس لسآنجلس بار دیگر به رابرت واگنر، همسر ناتالی وود، جلب شده است.
جان کورنیا، از دفتر پلیس لسآنجلس به شبکه تلويزيونی "سی بی اس" گفته است: «ما اکنون میدانیم که او (رابرت واگنر) آخرین کسی بوده که پیش از ناپدید شدن ناتالی با او تماس داشته است.»
شبکه تلويزيونی "سیبیاس" اعلام کرده که رابرت واگنر، همسر ناتالی وود و بازیگر فیلم کمدی "پلنگ صورتی" که اکنون ۸۷ ساله است، تقاضای مصاحبه و توضیح در باره مرگ همسرش را رد کرده است.
ناتالی وود در سال ۱۹۸۱ در سن ۴۳ سالگی در جریان سفری تفریحی با قایق در نزدیکی لسآنجلس به طرز مشکوکی غرق شد. جسد او را در حالی که لباس خواب، جوراب و ژاکتی بر تن داشت، در دریا پیدا کردند.
مسئولان آن زمان مرگ ناتالی وود را حادثه اعلام کردند. در آن کشتی تفریحی غیر از ناتالی وود، رابرت واگنر، همسر او و کریستوفر واکن، همبازی ناتالی وود در یک فیلم علمی/تخیلی و همچنین دنیس داورن، کاپیتان کشتی تفریحی حضور داشتند.
تحقیقات جدید در ارتباط با مرگ مشکوک ناتالی وود
پلیس آمریکا در پاییز سال ۲۰۱۱ تحقیقات جدیدی را در ارتباط با پرونده مرگ مشکوک ناتالی وود آغاز کرد. آن زمان اعلام شد که اطلاعات "قابل توجهی" برای پیگیری وجود دارد. همچنین اعلام شد که شکی به رابرت واگنر، همسر ناتالی وود، به عنوان متهم وجود ندارد.
در سال ۲۰۱۳ پزشکان پزشکی قانونی آمریکا علت مرگ ناتالی وود را که ابتدا "تصادفی" اعلام شده بود، به مرگی "با دلایل نامشخص" تغییر دادند.
ماموران پلیس در بازجوییهای جدید خود به شاهدان دیگری دسترسی پیدا کردند که در شب حادثه از نزدیک قایق تفریحی ناتالی وود گذر کرده بودند. این شاهدان اعلام کردند که در شب حادثه صدای دعوای شدید دو نفر را در این قایق تفریحی شنیدهاند.
دنیس داورن، کاپیتان کشتی تفریحی اعلام کرده است که درشب مرگ ناتالی وود، او و رابرت واگنر وارد جروبحث و جدال سختی شدند. از این موضوع هرگز به پلیس گزارشی داده نشده بود. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:ناتالی وود,رابرت واگنر,همسر ناتالی وود,پلیس لسآنجلس,مرگ ناتالی وود,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
سیلوستر استالونه از شرکت فیلمسازی براداران وارنر بابت سهمی که معتقد است بابت فیلم مرد خرابکار (Demolition Man) به او بدهکار است، شکایت کرد.
آقای استالونه میگوید که این فیلم که محصول سال ۱۹۹۳ است، دستکم ۱۲۵ میلیون دلار فروش کرده و طبق قرارداد ۱۵ درصد از این مبلغ متعلق به او است.
در شکایتنامه استالونه شرکت فیلمسازی "به طور رسوایی طمعکار" نامیده شده و او گفته که شرکت برداران وارنر "بدون هیچ دلیلی" برای سالها "روی پول او نشسته است."
شرکت برادران وارنر تا کنون پاسخی به این شکایت نداده است.
طبق مدارک، وکلای آقای استالونه در سال ۲۰۱۴ از برادران وانر شکایت کردند، اما این شرکت فیلمسازی گفت که فیلم ۶۶ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار ضرر کرده و به همین دلیل نباید مبلغی بپردازد.
با این حال و به دنبال پیگیری آقای استالونه، شرکت برادران وارنر آوریل ۲۰۱۵ چکی به مبلغ ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار برای او فرستاد.
در شکایتنامه استالونه نوشته شده است: "برادران وارنر برای سالها روی پول شرکت ماربل روژ (متعلق به استالونه) نشسته است و بدون هیچ توجیهی به خودش گفته که نیازی نیست سهم شرکت ماربل روژ را بدهد."
در این شکایتنامه که در دادگاه عالی لسآنجلس ارائه شده، آقای استالونه خواهان گرفتن طلبش به همراه سود آن و خسارتهایش طی این مدت شده است.
سیلوستر استالونه و وسلی اسنایپس نقشهای اصلی فیلم مرد خرابکار را بازی کردند. داستان فیلم در مورد یک پلیس و یک خلافکار است که منجمد میشوند اما در آینده و در دنیایی عاری از جرم به زندگی باز میگردند. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:سیلوستر استالونه,برادران وارنر,شکایتنامه, وسلی اسنایپس ,فیلم مرد خرابکار ,Demolition Man,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
چهل سال پیش که "راکی" اولین بار روی پرده رفت موفق بود، ولی امروز فیلمی ناقص و بنجل به نظر میآید.
"راکی" را باید موفقترین فیلم بد تاریخ سینما محسوب کرد. این فیلم که ۴۰ سال پیش اکران شد و سیلوستر استالونه در آن نقش یک بوکسور گمنام را بازی میکند، برای ۱۰ جایزه اسکار نامزد شد. در نهایت سه اسکار، از جمله جایزه بهترین فیلم را در رقابت با فیلمهایی نظیر "همه مردان رئیس جمهور"،"شبکه" و "راننده تاکسی" برد.
موفقیت تجاری بزرگی داشت و از فروش در سینماهای جهان ۲۲۵ میلیون دلار به دست آورد آن هم برای فیلمی که با بودجهای یک میلیون و صد هزار دلاری ساخته شده بود. و البته این فقط شروع کار بود. از آن پس ۶ قسمت دیگر از مجموعه "راکی" ساخته شده و تازهترین محصول این مجموعه به نام "کرید" چنان محبوبیتی کسب کرد که مسلما قسمتهای بعدی آن در راه خواهند بود.
ولی آیا هیچیک از این مواردی که به آن اشاره شد به این معناست که "راکی" یک فیلم کلاسیک است؟
بله، این فیلم شامل صحنههای عالی فیلمبرداری از پرسه زدن راکی بالبوا، قهرمان داستان در گوشه و کنار مناطق صنعتی و محلههای کارگری شهر فیلادلفیا است و موسیقی سبک فانک بیل کونتی دویدن و بالا رفتن سیلوستر استالونه از پلههای موزه هنر فیلادلفیا را همراهی میکند.
ولی در ازای هر یک از این صحنههای عالی که ممکن است به یاد داشته باشید صحنه افتضاح دیگری وجود دارد که شاید آن را فراموش کرده باشید. به عنوان مثال صحنه مونتاژ تمرینهای ورزشی را درنظر بگیرد که در آن ترانههایی افتضاح روی موسیقی ماندگار بیل کونتی سوار شده است.
انصاف حکم میکند یادآوری کنیم که دست جان آویلدس کارگردان فیلم کاملا باز نبود. سیلوستر استالونه نویسنده فیلمنامه و بازیگر شخصیت راکی در آن زمان هنرپیشه گمنامی بود و آویلدسون ناگزیر بود با بودجه اندکی آنرا تولید کند.
تمام فیلمبرداری فقط ۲۸ روز طول کشید. میانبرها و مصالحههای کارگردان کاملا هویدا هستند. در صحنه شروع فیلم که مسابقه بوکسی در پس کوچه هاست کاملا مشخص است اکثر مشتها به جایی که قرار است اصابت نمیکنند و هر دو بازیگر عمدا به هوا مشت میزنند.
ولی پول کافی برای تکرار و فیلمبرداری بهتر این صحنهها وجود نداشت. در ادامه که به مسابقه قهرمانی میرسیم، کارگردان برای مخفی کردن تعداد اندک تماشاچیان حاضر در سالن (که بیشتر به مسابقات پینگ پونگ دبیرستانی شبیه است تا یک رویداد تلویزیونی غول آسا) به نور کم و کادرهای بسته متوسل میشود.
ولی حتی با در نظر گرفتن بودجه محدودش "راکی" وصله پینههای پر دست اندازی دارد. بخشی از حکایت فیلم این است که آپولو کرید (با بازی کارل ویتزر) قهرمان بوکس سنگین وزن که شخصیت او را از محمد علی الهام گرفتهاند، یکی از مسابقات مهم خود در فیلادلفیا را همزمان با جشنهای دویستمین سالگرد تاسیس آمریکا ترتیب داده است.
وقتی حریفش به خاطر مجروح بودن از شرکت در مسابقات انصراف میدهد و هیچ حریف دیگری در آن سطح در دسترس نیست ایدهای به ذهن آپولو کرید خطور میکند که از نظر او میتواند یک نمایش تبلیغاتی عالی باشد.
او با یک بوکسور گمنام محلی توی رینگ میرود و آن را تحت عنوان رویارویی داوود با جالوت و تاییدی بر اینکه آمریکا هنوز هم سرزمین فرصت هاست عرضه میکند. لازم نیست کارشناس بوکس باشید تا در ذکاوت چنین ایدهای شک کنید.
با این همه فیلم آن را به شکلی سرسری به بیننده میفروشد و در نهایت آپولو کرید حریف خود را فقط به خاطر لقبش انتخاب میکند:"اسب نر ایتالیایی"
تزریق کمی از کلیشههای خیالبافانه مدل سیندرلا در فیلم هیچ ایراد خاصی ندارد. ولی به نظر میرسد سیلوستر استالونه و جان آویلدسن نتوانسته اند تصمیم بگیرند که "راکی" فیلم سطحی و فانتزی برای القا احساس رضایت به بیننده است که حتی محصولات والت دیزنی را خجالت میدهد و یا در واقع یک درام خشن از زندگی شهری است.
این فیلم از یک سو صحنهها و ماجراهای فرعی دارد که لزوما به جایی نمیرسند و به چیز خاصی ختم نمیشوند که نشان میدهد تحلیل گونهای از شخصیتهای عادی و شوریده حال است. ولی از سوی دیگر کل ماجرای برگزاری مسابقه بین کرید و بالبوا بر سر عنوان قهرمانی بسیار مضحک و سطحی است.
قهرمان داستان از یک طرف بوکسور سابق یک باشگاه محلی و در عین حال قلدری است که وامهای نزولخواری را جمع آوری میکند. اما از طرف دیگر فیلم تضمین میدهد که جناب نزولخوار در حقیقت فرد باوجدانی است که برای مخارج تمرین راکی ۵۰۰ دلار به او میدهد و محترمانه از زندگی او خارج میشود.
از یک طرف قهرمان زن فیلم، آدریان (با بازی تالیا شایر) زن بسیار خجولی است که تحت فشار و آزارهای برادر قلدرمآبش رابطه با راکی را آغاز میکند ولی از طرف دیگر آدریان نه تنها عاشق راکی میشود بلکه تحت مراقبتهای او به شکل معجزه آسایی مشکل بینایی اش برطرف میشود. با یک بوسه راکی او دیگر به عینکهای ته استکانیاش نیازی ندارد.
این به یک الگوی تکراری بدل میشود. "راکی" بارها و بارها به واقعیتهای دردناک زندگی نزدیک میشود و یکباره پا را روی ترمز میگذارد و صد و هشتاد درجه دور میزند. در کل لحن فیلم، مثل شخصیت راکی در راند ۱۵ مسابقه با کرید روی زمین تلو تلو میخورد. اما حداقل در عالم فرضی، این مسابقه قهرمانی که مدتها انتظارش را میکشیدند باید به حد کافی روحیه بخش باشد تا همه کاستیهایی را که تا آن لحظه در داستان اتفاق افتاده توجیه کند و ببخشد. اما در واقع یاس مطلق است.
بسیاری از "راکی" به عنوان داستان افسانه وار و الهام بخش مرد گمنامی یاد میشود که بر تمام مشکلات غلبه میکند. ولی دلیل مقاومت راکی بالبوا در برابر قویترین بوکسور جهان خیلی ساده است: او مقداری تمرین و ورزش میکند در حالیکه آپولو کرید فقط در دفتر نشسته و با مدیران مالی خود در مورد بودجه تبلیغات صحبت میکند.
این همه آن چیزی است که در این داستان میتوان دید. در نهایت دستاورد بالبوا به احترامی که برای خودش قائل است، عشقش به آدریان و یا روش کار محقرانه مربیاش (میکی) هیچ ربطی ندارد. همه چیز به خاطر تنبلی و از خود راضی بود آپولو کرید اتفاق میافتد، خصوصیتی که نه تنها فیلم را از تنش تهی میکند بلکه این تصور که قهرمان داستان به ناممکن دست یافته است را زیر سئوال میبرد.
شاید گفتن این نکته کفر آمیز به نظر بیاید ولی در "راکی ۲" هر دو حریف و نه فقط یکی از آنها، برای مسابقه مجدد بشدت خود را آماده میکنند و بنابراین مسابقه نهایی آن از مسابقه سر هم بندی شده و بی قواره "راکی" بسیار قانع کنندهتر است.
با این همه، جنبههای بنجل این فیلم به نوعی به نفع آن تمام شده است. "راکی" در اساس یک داستان پریان است، درست مثل قسمتهای بعدی این مجموعه که شیکتر ولی در عین حال کاریکاتوریتر هستند. با این وجود ساختار زهوار در رفته ، دیالوگهای تکراری و ابتذال هویدایش به آن حال و هوای فیلمهای مستقل را داده و به این خاطر مورد ستایش قرارگرفت، برای جوایز اسکار متعددی نامزد شد و علاوه بر درآمدی سرشار آغاز گر تولید یک مجموعه سینمایی و تجارتهای جانبی آن شد. شاید این چیزی نبود که سیلوستر استالونه و جان آویلدسن در ذهن خود داشتند اما مثل راکی بالبوا آنها نیز شانس آوردند. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:"راکی" ,فیلم کلاسیک ,سیلوستر استالونه,آپولو کرید ,بوکسور, "راکی ۲",, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
در فیلم تحسینشده «ورود» Arrival «ایمیادمز» نقش یک زبانشناس را بازی میکند که باید راهی برای مکالمه با موجودات فضائی پیدا کند که در سفینههای عظیم در نقاط مختلف کره زمین فرود آمدهاند. منتقدها فیلم تفکربرانگیز «ورود» را بهترین بازی خانم «ادمز» و بهترین فیلم سال ۲۰۱۶ توصیف کردهاند که برخلاف فیلمهای «علمی-تخیلی» مشابه، حادثه و مخاطره را با زبانی درونی و خونسرد، بازگو میکند.
ایمیادمز میگوید مثل فیلم های علمی-تخیلی که معمولا مخاطرات بزرگ را درون حادثه قرار میدهند، فیلم «ورود» هم حادثه و مخاطره بزرگ دربردارد، ولی آن را با زبانی صبور و خونسردانه بازگو میکند، که تماشاگر را مشغول نگه میدارد، بدون آنکه ذهن او را با ترفندهای بصری، بیاشوبد. او میگوید درگیری مدام عاطفی با فیلم، حتی بعد از دیدن آن هم ادامه مییابد، چون تماشاگر شگفتزده میماند از این تجربه.
برای سردرآوردن از مقصود مهاجمان فضائی که ۱۲ سفینه خاکستری رنگ عظیم خود را بر فراز نقاط مختلف کره زمین معلق کرده اند، افسر ارتش با بازی «فارست ویتیکر» نوار صدائی که حرفهای مهاجمان فضائی تصور میشود، برای «دکتر لوئیز بنکس» یک استاد زبانشناسی با بازی «ایمیادمز» پخش میکند. اما او که از درک زبان عجیب عاجز است، پیشنهاد میکند که با موجودات فضائی روبرو شود. او با «ایان» یک فیزیکدان با بازی «جرمیرنر» همراه میشود، برای ورود به داخل فضای مرموز سفینه فضائی.
کارگردان «دنیس ویلنوو» میگوید این فیلم در باره برقراری رابطه با یک تمدن دیگر است. ویلنوو میگوید چالش بزرگ در طراحی فیلم، خلق تصاویری بود که کسی قبلا ندیده باشد. او میخواست موجوداتی بیافریند که در عین عظمت هیبت انگیز، از هوش و درک عمیق هم بهرهمند باشند. او تجربه حضور قدرتمند آنها را به مواجهه با «وال» در دریا، یا فیل در جنگل، تشبیه میکند.
«ورود» اولین فیلم کارگردان کانادایی «دنیس ویلنوو» در ژانر «علمی– تخیلی» است. او میگوید از نوجوانی در پی ساختن فیلمهای علمی-تخیلی بود، ولی این کار با توجه به امکانات ناچیز سینمای کانادا، امکان پذیر نبود.
سناریوی فیلم «ورود» برداشتی از قصه کوتاه «علمی– تخیلی» نویس برجسته، «تد چیانگ» است که دو سال پیش، از سوی تهیه کنندگان آمریکایی به «دنیس ویلنوو» پیشنهاد شد.
بحث های مختلفی که در چارچوب این قصه بیان میشود، مدیون داستان کوتاه «تد چیانگ» است و شاخ و برگی که سناریست «اریک هاسه رر» به آن داده، اما آنچه اکثر منتقدها همزبان تحسین کردهاند، کار «ایمیادمز» است.
محتوای سیاسی
خانم ادمز میگوید در باره عناصر سیاسی داستان، بارها بحث کردهاند، و به نظر او طی یک سالی که از ساختن فیلم گذشته، درونمایه آن، ارتباط بیشتری با فضای سیاسی واجتماعی امروز آمریکا در زمان انتخابات، پیدا کرده. او میگوید هر روز آشکارتر میشود که انسانها، اختلاف میافرینند، و اختلاف، واهمه و خشونت بیشتر میافریند و به دست یافتن به یک جامعه جهانی، واقعا کمکی نمیکند. او میگوید فیلم «ورود» این را نشان میدهد.
ارتباط موضوع فیلم با زمانه، در سالی که انتخابات آمریکا، ذهن ها را به خود مشغول کرده، و از زمان نمایش فیلم در جشنواره ونیز تا کنون، بیشتر در نقدهای فیلم، جلوه میکند.
ایمینیکلسون، منتقد برجسته، مینویسد «ورود» نشان میدهد که یاد گرفتن زبان موجودات هفت پای فضایی، به مراتب آسانتر است از گفتگوی جدی و سختی که مردم آمریکا باید با یکدیگر داشته باشند.
شخصیت زبانشناس، مادری فرزندباخته است که هنوز به خاطره دختر بیمار خود و لحظههای تیمار او، فکر میکند و هنوز از این فقدان، رنج میبرد. به همین خاطر، وقتی موضوع روبرو شدن با موجودات فضائی مطرح میشود، از آن استقبال میکند.
هنگام افتتاح اکران سراسری فیلم، خانم «ادمز» روی فرش قرمز در لسآنجلس، میگوید این فیلم برای هرکس تجربهای یگانه و متفاوت است. او میگوید برای خود او به عنوان یک مادر، این فیلم یادآور لزوم توجه به لحظههای میانی گفتگو با دخترش بود، ویادآور ضرورت ارزش قائل شدن برای زندگی، زندگی دخترش، رابطه مادر و دختر.
به نظر بعضی منتقدها، فیلم «ورود» بزرگداشت اثر کلاسیک اسپیلبرگ ET است. «اندرو لاپین» منتقد رادیوی سراسری «ان پی آر» مینویسد فیلم «ورود» ماورا را به ما عرضه میکند و میپرسد آیا ما آمادگی لازم را برای یاددادن و یادگرفتن به دست آوردهایم؟
سارا استیوارت در نیویورک پست مینویسد «ورود» نشان میدهد که در عرصه امکانات، و تعریف هوش، ما هنوز از سطح عبور نکرده ایم.
جایزه
از جشنواره ونیز، وقتی ایمیادمز برای جایزه بهترین بازیگر نامزد بود، صحبت از اسکاری شدن فیلم «ورود» در رسانه ها مطرح شد، به خصوص اسکار برای خانم «ادمز» که تاکنون پنج بار نامزد دریافت آن بوده.
با این حال، کارشناسان سینما یادآور شدهاند که فیلم های «علمی– تخیلی» کمتر بخت اسکار گرفتن دارند، هر چند امسال ممکن است این وضع عوض بشود.
سال گذشته، همین موقع، فیلم «مریخی» را داشتیم که جایزه «گولدن گلوب» برای بهترین فیلم را گرفت ولی اسکار بهترین فیلم را نگرفت، هر چند نامزد آن بود. «مریخی» هم یک فیلم حادثه ای «علمی– تخیلی» بود که قهرمان آن، یک دانشمند گیاهشناس بود، با شرکت «مت دیمن» .
انتونی لین، منتقد هفتگی «نیویورکر» اشاره کرده که شاهد روند جدیدی در هالیوود هستیم که به تدریج ابرقهرمانها، جاسوسها و ماموران یکان های ویژه، دارند جای خود را میدهند به آدمهائی با مشاغل واقعی.
اما برخلاف فیلم «مریخی» فیلم «ورود» یک فیلم نفسگیر است که به خصوص در چهل دقیقه اول، تماشاگر را میخکوب میکند، بدون اینکه جز چند اشاره، چیز دیگری در باره موضوع فیلم، مطرح شود.
هنر «دنیس ویلنوو» در این است که اطلاعات لازم را راحت در اختیار تماشاگر نمیگذارد. اما علیرغم ابهامهایی که در طول فیلم همچنان بیجواب میماند، ازجمله اینکه چطور این زبان شناس زمینی موفق میشود از خط عجیب و غریب جانوران فضایی سر در بیاورد، پیام این قصه و این فیلم، روشن است.
از این دیدگاه، اگر جهان ما بتواند به یک زبان سخن بگوید، به صورت یک واحد، دیده میشود. اما جذابیت اصلی فیلم، ابهام آن است. به قول کریستوفر اور، منتقد ماهنامه اتلانتیک، این فیلم هم مثل «سیکاریو» و «زندانیها» دو فیلم برجسته دیگر «دنیس ویلنوو»، در عین حال، رمزآمیز و برانگیزاننده است.
فیلم «ورود» به تعبیری، در باره اهمیت زبان و گفتگو است. به نظر «اور» در این فیلم، زبان، راهی است برای پرداختن به درونمایههای دیگر، از جمله زمان، خاطره، و گزینه های انسان. فیلم «ورود» لحنی آرام و تفکربرانگیز دارد که به قول این منتقد میتوان را یک فیلم «حماسی درونی» توصیف کرد.
لحن فیلم، فرصت میدهد به تماشاگر که به جنبههای مختلف قصه فکر کند. مثلا، در داخل اجتماع آمریکا، حضور سفینههای بیگانه، هرج ومرج و بیقانونی آفریده.
نمایندگان سازمانهای اطلاعاتی وامنیتی، که با زبانشناس همراه میشوند، نگران هستند که در تماس با موجودات فضایی، اطلاعاتی به آنها داده شود که به آنها در هر هدفی که دارند، کمک کند.
از سوی دیگر، این نگرانی هم وجود دارد که روسها یا چینیها، زودتر با موجودات فضایی رابطه بگیرند و از قدرت آنها، در رقابتهای ژئوپولیتیک استفاده کنند.
به نظر منتقدان، «ورود» بهترین فیلم سال است،حاوی بهترین بازی «ایمیادمز» که بار عاطفی فیلم را بر دوش دارد. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:فیلم تحسینشده «ورود» Arrival ,مهاجمان فضائی,«ایمیادمز» ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
«رابرت ردفورد» هنرمند نامدار آمریکایی اعلام کرد، پس از سالها حضور در عرصه سینما، بزودی بازیگری را کنار می گذارد و به اصطلاح بازنشسته خواهد شد.
او در جریان گفتگوی مفصلی که با نوه اش «دیلان ردفورد» داشت، با اشاره به این موضوع گفت، از این پس وقت و انرژی خود را بر کارگردانی متمرکز خواهد کرد.
رابرت ردفورد یکی از چهره های شناخته شده هالیوود در دهه های اخیر است و در فیلم های مشهور سینمایی و آثار خاطره انگیز زیادی بازی کرده، از جمله نیش، گتسبی بزرگ، همه مردان رئیس جمهور، از هاوانا و پیشنهاد بی شرمانه.
او از جمله بازیگرانی است که علاقه زیادی به کارگردانی و تهیه کنندگی هم دارد و در تولید پروژه های مختلفی مشارکت داشته است.
رابرت ردفورد در سال ۱۹۸۰ برای کارگردانی «مردم عادی» جایزه اسکار گرفت، این در حالی است که او تاکنون اسکار بازیگری را دریافت نکرده است.
این هنرمند ۸۰ ساله آمریکایی در حال حاضر سرگرم بازی در دو پروژه سینمایی است، فیلمی با عنوان « روح ما در شب» که در آن با جین فوندا همبازی است، و دیگری با نام « پیرمردی با اسلحه» که در آن با «کیسی افلک» و «سیسی اسپک» همکاری می کند.
این در حالی است که در تارنمای سینمای حرفه ای جهان که منبع رسمی خبرهای هنری است، نام رابرت ردفورد بعنوان بازیگر فیلم های «یکشنبه بیا» و «اکتشاف» نیز به چشم می خورد.
او دلیل اصلی ترک بازیگری را خستگی، بی حوصلگی و عدم انگیزه لازم عنوان کرد. این هنرمند محبوب آمریکایی گفت، علاوه بر کارگردانی قصد دارد نقاشی کند و از اوقات فراغتش در کنار فرزندان و نوه های خود لذت ببرد.
رابرت ردفورد یکی از هنرمندان دگراندیش و متفکر در هالیوود محسوب می شود و در پروژه های اجتماعی، مدنی، آموزشی، خیریه و زیست محیطی بسیاری مشارکت داشته است.
او یکی از بنیانگداران جشنواره سینمایی «ساندنس» در ایالت یوتا است، بزرگترین جشنواره سینمای مستقل جهان که از ارزش و اعتبار بسیاری در این صنعت برخوردار است.
در سالهای اخیر رابرت ردفورد نقش مهمی در معرفی سینماگران جوان و حمایت از هنرمندان نوآور داشته و به پدرخوانده سینمای مستقل آمریکا شهرت دارد. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:«رابرت ردفورد»« پیرمردی با اسلحه» ,روح ما در شب,پدرخوانده سینمای مستقل آمریکا ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
سریال جنایی «آن شب» یا The Night Of محصول شبکه محبوب و پربیننده اچ بی او آمریکا به پایان رسید. سریالی که توانست بیننده های زیادی را تا اپیزود آخر نگه دارد. بسیاری از تماشاگران، پیش از پخش آخرین قسمت، به گمانه زنی در مورد پایان سریال پرداختند و همین پایان غیر قابل پیش بینی یکی از عواملی بود که به موفقیت سریال کمک کرد.
یکی از بازیگران سریال «آن شب» پیمان معادی، بازیگر سرشناس ایرانی بود. این سریال در واقع نخستین پروژه ای بود که پس از فیلم «جدایی» به معادی پیشنهاد شد اما به دلیل مرگ ناگهانی یکی از بازیگران فیلم، مدتی متوقف شد.
سریال «آن شب» محصول سال ۲۰۱۶، داستان نصیر پسر جوان پاکستانی متولد آمریکا را دنبال می کند که ناخواسته وارد ماجرایی جنایی شده و با آنکه از چون و چرای داستان بی خبر است متهم اصلی قتل است.
پیمان معادی، در نقش سلیم خان، پدر نصیر ایفای نقش می کند که پس از این ماجرا شغلش را به عنوان راننده تاکسی از دست می دهد.
سریال «آن شب» داستانی جنایی دارد اما در خلال داستان، زندگی یک مرد مسلمان با پوستی تیره را در آمریکا امروز تصویر می کند. کسی که هر چند متولد آمریکاست و تا به حال به پاکستان نرفته، اما به عنوان یک پاکستانی مسلمان مورد قضاوت برخی قرار می گیرد.
پیمان معادی، با نقش آفرینی در فیلم «درباره الی» به کارگردانی اصغر فرهادی خود را به طیف گسترده ای از مخاطب ایرانی شناساند. این، نخستین همکاری او با اصغر فرهادی بود.
دو سال پس از این پروژه مشترک، فرهادی از او برای بازی در «جدایی نادر از سیمین» دعوت کرد. فیلمی که جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را گرفت و سرنوشت حرفه ای معادی را عوض کرد.
او برای نقشش در این فیلم جایزه خرس نقره ای بهترین بازیگر مرد را نیز از جشنواره بین المللی فیلم برلین دریافت کرد. استعداد او در بازیگری در عرصه بین المللی فیلم نیز دیده شد.در سال ۲۰۱۴، یکی از مشهورترین کارهای معادی در آمریکا اکران شد. «کمپ ایکس ری» با بازی کریستن استوارت در نقش نگهبان زندان گوانتانامو و پیمان معادی در نقش زندانی «علی» نخستین فیلم بلند کارگردان پیتر ستلر بود که در جشنواره فیلم ساندنس به نمایش درآمد و با استقبال تماشاگران و منتقدان همراه شد. فیلم «کمپ ایکس ری» از معدود فیلمهای غیر ایرانی بود که در ایران هم نمایش داده شد.این فیلم داستان زندانبان سرخورده و مطیعی است که وارد رابطه ای احساسی با یکی از زندانیان(علی) می شود و زندگیش دگرگون می شود. علی هم که ساعتهای بیکاری اش را با مرور قرآن و بازنگری در بینش دینی اش میگذراند، باورهای خود را نسبت به همه چیز زیر سوال می برد.معادی چند فیلم دیگر نیز در آمریکا بازی کرد از جمله Last Knights یا «آخرین شوالیه ها» با بازی مورگن فریمن. این فیلم اثری است از کارگردان ژاپنی کازواکی کریا که با الهام از اسطوره های حماسی شرقی ساخته شده است.نمایش این فیلم در کشورهای خاور دور با استقبال خوبی همراه شد.
پیمان معادی در گفتگو با «وولچر»، شاخه سرگرمی مجله نیویورک گفته که در انتخاب نقش هایی که به او پیشنهاد می شود حساس است و نقشی که یک عرب تروریست و یا یک ایرانی خرابکار را تصویر کند را نمی پذیرد. معادی در مورد بازی در نقش سلیم خان می گوید که از فیلمنامه خوشش آمده و دوست داشته این قصه را ایرانی ها نیز بشنوند. برای ایفای نقش یک پدر پاکستانی در سریال «آن شب» ، معادی و ریز احمد، بازیگر نقش نصیر به گوشه و کنار نیویورک سر زدند و پای صحبتهای خیلی ها از جمله راننده تاکسی ها نشستند تا بتوانند در نقشی که قرار است بازی کنند بنشینند.
پیمان معادی در سال ۱۳۴۹ در نیویورک متولد شد. او پنج ساله بود که همراه با خانواده اش به ایران رفت. معادی در رشته مهندسی متالوژی تحصیل کرده است و از شانزده سال پیش، فعالیت خود در عرصه سینما را با نگارش فیلمنامه آغاز کرد.
از جمله کارهایی که خود او کارگردانی کرده، فیلم «برف روی کاج ها» است محصول سال ۱۳۹۰ و نقش آفرینی چهره هایی چون مهناز افشار، ویشکا آسایش و حسین پاکدل. نگارش فیلمنامه «برف روی کاج ها» چهار سال طول کشید.
این فیلم به مشکلات زنان را در ایران امروز می پردازد و هر چند معادی سعی کرده به صورتی هوشمندانه و بدون اینکه به کسی بر بخورد، تابوها و محدودیتهایی را که زنان در ایران با آن روبرو هستند تصویر کند فیلم دو سال پشت سد ممیزی متوقف شد. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:پیمان معادی ,«درباره الی», Last Knights یا «آخرین شوالیه ها»,«جدایی نادر از سیمین»,سریال جنایی «آن شب» یا The Night Of ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
آنا لیلی امیرپور، فیلمساز ایرانی-آمریکایی، با فیلم غریب «دختری در شب تنها به خانه میرود» شناخته شد و در جشنوارههای مختلفی چون ساندنس، لندن و رم شرکت کرد.
موفقیت این فیلم جمع و جور خوشساخت- با موضوعی سوررئال و نمادین درباره یک شهر فرضی در ایران با پالایشگاه نفت- راه را برای این فیلمساز جوان هموار کرد تا به کمک انستیتوی ساندنس، دومین فیلم خود را بسازد؛ «دار و دسته بد»، فیلمی با بازی ستارگانی چون کیانو ریوز و جیم کری در بخش مسابقه جشنواره ونیز.
این فیلم هم در غرابت چیزی از فیلم قبلی کم ندارد: شخصیتهایی عجیب در زمان و مکانی نامعلوم. دختری از دنیای متمدن به جهانی خارج از آن پا میگذارد؛ جایی که آدمخوارها او را دستگیر میکنند و یک دست و یک پایش را قطع میکنند.
فیلم آشکارا در فضایی سمبلیک جریان دارد و در فضایی ضدقصه، دنیایی خلق میشود که در آن آدمیزاد از ارزشهای تثبیت شده انسانی فاصله میگیرد. این فضا و مکان البته سمبلی است از جهان امروز ما: فیلم شخصیتها و مکانهای قصه را به دو دسته تقسیم میکند: فضای غیرمتمدن و فضای ظاهراً متمدن.
در فضای غیر متمدن- که ظاهراً ساکنان آن خارجیها هستند؛ از این رو فیلم میخواهد درباره نژادپرستی و خارجیهراسی در دنیای امروز حرف بزند- وحشیگری جریان دارد و در فضای متمدن، همه در فضایی آرامتر زندگی میکنند، میرقصند، مواد مخدر مصرف میکنند و حاکمی دارند (با بازی کیانو ریوز) که به نظر میرسد همه چیز را کنترل میکند.
اما فیلم سعی دارد دو فضا را در کنار هم قرار دهد و وزنه را به طرف فضای متمدن سنگین نمیکند. در فضای متمدن که «دریم لند» (سرزمین رویایی؛ لقب آمریکا) نام دارد، تنها چیزی که وجود ندارد «آزادی» است؛ در حالی که به نظر میرسد انسانها برای رسیدن به آزادی و انجام هر چه آن که دوست دارند به «دریم لند» آمدهاند.
در دریم لند مواد مخدر به شهروندان داده میشود و شخصیت اصلی فیلم به نام آرلن- که دختر جسوری است- پس از مصرف آن، در سکانسی رویایی به جهان غیرمتمدن میرود و در آنجا با مردی اصالتاً اهل کوبا آشنا میشود و عشقی شکل میگیرد. باقی فیلم نبرد درونی این شخصیت زن است بین دو دنیا: دنیای متمدن با وعدههای خاص خود یا عشقی آزاد و وحشی در خارج از چارچوبهای جاری.
در انتها زن بر علیه نظم ظاهری دریم لند میشورد و دنیای آزاد را با همه وحشیگریهایش ترجیح میدهد، هرچند به نظر میرسد مرد کوبایی هم تغییر کرده و دست از وحشیگریهای خود برداشته است.
فیلم اما در خلق این لایههای نمادین موفق نیست و بیشتر به تقلیدی شبیه شده است از فیلم موفق «مدمکس»، که غالباً در بیابان میگذرد با چشماندازهایی که سینمای وسترن و به ویژه وسترنهای اسپاگتی سرجیو لئونه را به خاطر میآورد.
فیلمساز به قدری درگیر فرم و نماهای زیباست که از فیلمنامه غافل میشود و روند فیلم - به ویژه در ابتدا و همین طور نزدیک به انتها - تقریباً جذابیتی ندارد و نمیتواند تماشاگر را با خودش همراه کند. فاصلهگذاری از شخصیتها - که عامدانه صورت گرفته - به قدری است که ما دیگر آنها را حس نمیکنیم و علاقهای به سرنوشت آنها نداریم. در حالی که فیلم میتواند زودتر از پایان فعلی تمام شود و برخی از صحنههای آن بیدلیل طولانی میشوند.
در عین حال نمادپردازیها- از جمله استفاده از پرچم آمریکا و پازلی از نقشه آمریکا که ناقص است و شخصیت دیوانه فیلم میخواهد کاملش کند- در نهایت راه به جایی نمی برد و در میان علاقه زیاد فیلمساز در نمایش خشونت گم میشود. فیلم چندین صحنه مشمئزکننده دارد که تماشای آن آزارنده است. در حالی که استفاده از خشونت در فیلم قبلی، با فضایی فانتزی و حتی کمدی میآمیخت و معنا داشت؛ این جا اما نمایش جزئیات مهوعی از وحشیگری، هیچ دلیل و منطق خاصی ندارد، جز احتمالاً علاقه فیلمساز به سینمای وحشت. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:آنا لیلی امیرپور, «دختری در شب تنها به خانه میرود», سوررئال,«دار و دسته بد»,کیانو ریوز,جیم کری ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
فیلم پرهزینه بنهور در نخستین هفته نمایش خود در سینماهای آمریکا آغازی ناموفق داشت و در جایگاه پنجم قرار گرفت.
این فیلم که بازسازی یکی از موفقترین آثار هالیوود با همین نام است و بیش از ۱۰۰ میلیون دلار خرج داشته، در تعطیلات آخر هفته گذشته در سینماهای آمریکا فقط حدود ۱۱ میلیون فروش داشته است.
این در حالی است که فیلم "جوخه انتحاری" (Suicide Squad) در سومین هفته نمایش خود بیش از ۲۰ میلیون دلار فروش داشته همچنان در رده اول قرار دارد.
رده دوم جدول هم در اختیار انیمشین "مهمانی سوسیسها" (Sausage Party) است و رده سوم را هم "سگهای جنگی" (War Dogs) که نخستین هفته نمایش را آغاز کرده، از آن خود کرده است.
فیلم جدید بنهور بر اساس رمانی با عنوان "بنهور؛ قصه مسیح" که لو والاس در سال ۱۸۸۰ نوشت، ساخته شد.
نخستین بار در سال ۱۹۰۷ فیلمی بر اساس این رمان ساخته شد و فیلمی بعدی در سال ۱۹۲۵ به روی پرده رفت که هر دو صامت بودند.
اما مشهورترین اقتباس از این کتاب را ویلیام وایلر در سال ۱۹۵۹ با بازی چارلتون هستون ساخت که ۱۱ اسکار گرفت و رکورد پرافتخارترین فیلم تاریخ اسکار را به خود اختصاص داد که تا سال ۱۹۹۷ طول کشید تا تایتانیک و سپس در سال ۲۰۰۳ ارباب حلقهها؛ بازگشت پادشاه با آن برابری کنند.
از این داستان در سال ۲۰۰۳ یک نسخه انیمیشین نیز ساخته شد که چارلتون هستون روی شخصیت بنهور صداپیشگی کرده است.
بر اساس این داستان چندین موزیکال پرهزینه در جهان بر روی صحنه رفته است.
در تازهترین نسخه این اثر حماسی ساخته تیمور بکمامبتوف، کارگردان قزاق-روس، جک هیوستون، بازیگر بریتانیایی و نوه جان هیوستون کارگردان شهیر آمریکایی در نقش یهودا بنهور بازی کرده است.
مورگان فریمن در نقش شیخ ایلدریم و رودریگو سانتورو در نقش عیسی مسیح و نازنین بنیادی، بازیگر ایرانی-آمریکایی در نقش استر، برده یهودی که دلداده بنهور است بازی کردهاند.
جان ریدلی که برای ۱۲ سال بردگی برنده اسکار بهترین فیلمنامه شده، فیلمنامه بنهور جدید را نوشته است. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:بنهور ,هالیوود ,"مهمانی سوسیسها" (Sausage Party), "سگهای جنگی" (War Dogs), ویلیام وایلر,چارلتون هستون,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
آرتور هیلر، کارگردان کانادایی قصه عشق در سن ۹۲ سالگی در گذشت.
این کارگردان پر کار، فعالیت حرفهایاش را در تلویزیون آغاز کرد. او در طول دوران فعالیت هنریاش بیش از ۳۰ فیلم کارگردانی کرد.
به غیر از فیلم بسیار مشهورش قصه عشق که بر اساس کتاب اریک سگال ساخته شد، او فیلمهای دیگری نیز کارگردانی کرده است. آقای هیلر پیشتر رئیس آکادمی علوم و هنرهای سینما (اسکار) بود.
شرلی بون ایزاک، رییس فعلی این آکادمی درگذشت آقای میلر را بسیار "تاسف انگیز" خواند.
آرتور هیلر در دوران فعالیت کاریاش ارتباط خوبی با نمایشنامه نویسانی نظیر پدی چایفسکی و نیل سایمون و همچنین با کمدین هایی نظیر استیو مارتین و ریچارد پریر داشت.
فیلم قصه عشق آقای هیلر بسیار مورد توجه قرار گرفت. داستان دو عاشق با جمله معروف: "عشق اونه که هرگز نگی متاسفم."
بازیگران قصه عشق رایان اونیل و الی مک گرو بودند. این فیلم نامزد ۷ اسکار شد، اما فقط یک اسکار برد.
الی مک گرو در بیانیهای به مناسب مرگ آقای هیلر نوشت: "او انسانی فوق العاده، با استعداد و سخاوتمند بود."
"آرتور هیلر بخش جدایی ناپذیر از یکی از تجربههای مهم زندگی من است." ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:آرتور هیلر,(LOVE STORY),'قصه عشق',الی مک گرو ,رایان اونیل,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
"مل گیبسون" و "شان پن" دو بازیگر سرشناس سینمای هالیوود در اثری از یک کارگردان ایرانی تبار همبازی می شوند، این فیلم "پروفسور و مرد دیوانه" نام دارد و فرهاد صفی نیا آن را کارگردانی خواهد کرد.
فیلم اقتباسی است از کتاب پرفروش "جراح کراتون: داستان قتل، جنون و عشق به کلمات" نوشته "سیمون وینچستر" و گوشه هایی از زندگی "جیمز مورای" خالق دیکشنری یا فرهنگ لغت "آکسفورد" و رابطه نامتعارف او با "سی مینور" افسر بازنشسته ارتش را به تصویر می کشد.
در ابتدا قرار بود "مل گیبسون" کارگردان فیلم باشد، اما به دلیل مشکلاتی که در زمان بندی این پروژه وجود داشت، "فرهاد صفی نیا" به عنوان کارگردان برگزیده شد. او یکی از نویسندگان فیلمنامه است و رابطه نزدیکی با مل گیبسون دارد.
هر چند که هنوز حضور "شان پن" به صورت قطعی در این فیلم مشخص نیست، اما مذاکرات به مراحل نهایی رسیده و ظاهرأ این هنرمند مطرح آمریکایی رضایت ضمنی خود را برای حضور در این پروژه اعلام کرده است.
رسانه های هنری با شور و هیجان زیادی از همبازی شدن این دو ستاره بزرگ هالیوود در فیلم "پروفسور و مرد دیوانه" استقبال کرده اند.
مل گیبسون در نقش "جیمز مورای" بازی می کند و " شان پن" در نقش "سی مینور" افسر بازنشسته ارتش به هنرنمایی می پردازد که در آسایشگاه روانی بستری بود؛ اما بیش از ۱۰ هزار واژه به فرهنگ نامه آکسفورد اضافه کرد.
گیبسون و پن از جمله بازیگران موفق و جنجالی سینمای آمریکا هستند که در آثار محبوب و پرفروشی حضور داشتند و طرفداران زیادی در جهان دارند. آنها در سال های اخیر تجربیاتی هم در زمینه کارگردانی داشتند.
فرهاد صفی نیا در تهران متولد شده و زمانی که چهار سال داشت همراه با خانواده به پاریس مهاجرت کرد و در نهایت ساکن لندن شد. او در کینگز کالج در کمبریج اقتصاد خواند و در دوران تحصیل، فعالیت های گوناگونی در تأتر و هنرهای نمایشی داشت.
فرهاد صفی نیا پس از پایان دانشگاه به آمریکا رفت و در رشته فیلم و سینما در نیویورک تحصیل کرد. او فعالیت های حرفه ای خود را با پروژهای کوچک شروع کرد، اما با فیلم "آخر الزمان" به اوج شهرت رسید.
مل گیبسون، که تحت تأثیر دید و نگاه این هرمند ایرانی تبار قرار گرفت، از او خواست تا در تکمیل سناریوی این فیلم همکاری کند.
بسیاری از منتقدان هنری موفقیت نسبی "آخر الزمان" را مدیون سناریوی منسجم و حرفه ای این سینماگر ایرانی تبار می دانند؛ موضوعی که باعث تثبیت موقعیت فرهاد صفی نیا در هالیوود شد.
او در سال های اخیر بیشتر در تهیه و تولید سریال های تلویزیونی مشارکت داشت؛ از جمله سریال" رئیس" در شبکه "استارز" که بیننده های زیادی داشت.
"پروفسور و مرد دیوانه" نخستین فیلم بلند فرهاد صفی نیا در مقام کارگردان است و با توجه به حضور مل گیبسون و شان پن در آن، از ارزش و اهمیت زیادی برای این هنرمند برخوردار است.
براساس برنامه اعلام شده، فیلم برداری "پروفسور و مرد دیوانه" در ماه سپتامبر در اروپا آغار می شود. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
مارنی نیکسون که با لقب خواننده نامرئی هالیوود شناخته میشد در سن ۸۶ سالگی درگذشت.این خواننده بدون آنکه نامی از او برده شود در بسیاری از فیلمهای موزیکال هالیوود به جای هنرپیشههای مشهور آهنگ میخواند.
او در فیلم بانوی زیبای من آوازهای اودری هپبورن، ستاره محبوب هالیوود را خواند و در سلطان و من جای دبورا کار، خوانندگی کرد.صدای او روی صحنههای آوازخوانی مریلین مونرو و ناتالی وود هم در فیلمهای کلاسیک هالیوود استفاده شده بود.
خانم نیکسون روز یکشنبه ۲۴ ژوئیه بر اثر سرطان پستان درگذشت.
او برای دورهای طولانی از فعالیت حرفهایش ناشناس بود چون استودیوهای بزرگ هالیوود در آن زمان با او قراردادی امضا کرده بودند که بر اساس آن خانم نیکسون نمیتوانست هویت خود را به عنوان خواننده و اقعی فیلمهای موزیکال فاش کند.هویت مارنی نیکسون زمانی آشکار شد که دبورا کار، ستاره سلطان و من، در یک مصاحبه از او یاد کرد و کارش را ستود.
خانم نیکسون کارش را مانند یک بدلکار و در ارتباط نزدیک با ستارههای فیلم دنبال میکرد تا بتواند حس آنها را روی پرده منتقل کند.او در مصاحبهای به واشنگتن پست گفته بودکه دبورا کار دوست داشت نتیجه کار طوری باشد که انگار خودش واقعا دارد میخواند و میخواست حرکت ماهیچهها و کش آمدن دهان و فک مثل حرکات خودش باشد.
اودری هپبورن زمان فیلمبرداری بانوی زیبای من مارنی نیکسون را با ماشینش به سر صحنه میبرد و از نردیک با او کار میکرد تا مطمئن شوند اجرا و صدای روی آن با هم میخواند.
با وجود این همه بازیگران و ستارههای هالیوود شیفته کار او نبودند.ناتالی وود که نقش ماریا را در داستان وست ساید بازی میکرد فکر میکرد که مارنی نیکسون فقط قرار است نوتهای بالا را جای او بخواند. اما رابرت وایز، کارگردان فیلم، ایده دیگری داشت.
خانم نیکسون در مصاحبهای گفت "او (ناتالی وود) نمیدانست هر چه خوانده قرار است دور ریخته شود و صدای من جایگزین آن شود. فکر نمیکنم این چندان با غرور ناتالی وود سازگار بوده باشد."
صفحه آهنگهای فیلم با نام ناتالی وود به بازار رفت و سه میلیون نسخه فروخت بدون آن که یک سنت از طرف استودیو نصیب مارنی نیکسون شود. اما سرانجام لئونارد برنشتاین، آهنگساز فیلم، یک چهارم از سهم خود را در اختیار مارنی نیکسون گذاشت. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:مارنی نیکسون, آوازهای اودری هپبورن,دبورا کار,مریلین مونرو ,ناتالی وود ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
از آغاز قرن بیستم کتاب "تارزان در قبیله میمونها" اثر ادگار رایس باروز جهانیان را مجذوب خود کرده است. این اثر بارها و بارها در عرصه سینما و تلویزیون شخصیتپردازی شده است.
ابرانسانها سینماهای سراسر جهان را فتح کردهاند و در حقیقت جهان سینما سرشار از ابرقهرمانهایی است که به انسانها یادآوری میکنند که در دام روزمرگی گرفتار شدهاند. از اوایل قرن پیش انسان مشتاق به ماجراهایی است که او را از محیط کار در دفتر و کارخانه دور کنند. فرار از واقعیات بسیار پیشتر از ظهور هنر هفتم ضرورت خلق اثری چون "تارزان در قبیله میمونها" را ایجاب کرده است.
"ادگار رایس باروز"، خالق تارزان و همتای آمریکایی "کارل مای" نویسنده خیالپرداز آلمانی است. کارل مای همچون باروز تمام داراییاش را صرف شخصیت داستانهایش "وینهتو" کرد. تارزان و وینهتو شخصیت ایدآل رمانتیکی را تجسم میبخشند که در واقعیت وجود خارجی ندارد.
باروز پس از دو بار تلاش ناموفق سرانجام در سال ۱۹۱۴ با انتشار کتاب "تارزان در قبیله میمونها" در نیویورک به شهرت و رفاه رسید. سرنوشت مرد نجیبزادهای که در کودکی پس از گم شدن در جنگلی در آفریقا توسط میمونها بزرگ میشود، همه را تحت تاثیر قرار میدهد.
درست ۴ سال بعد فیلمی صامت بر اساس این کتاب در هالیوود به روی پرده رفت که ابتدا بلافاصله با استقبال زیادی مواجه شد ولی در ادامه درخشش چندانی در عرصه سینما نداشت.
در سال ۱۹۳۲ هالیوود جانی ویسمولر قهرمان شنا را به عنوان بهترین بازیگر نقش تارزان برگزید. او برنده ۵ مدال طلا و رکوردشکن شنای کرال مسافت بلند در بازیهای المپیک بود که قرار شد به عنوان سلطان جنگل ایفای نقش کند و به قدری هوادار پیدا کرد که تنها یک سال بعد ارنست شودسک با فیلم کینگکنگ توانست گوی شهرت را در سینمای تخیلی از او برباید.
ویسمولر بارها و بارها از درختی به درخت دیگر تاب خورد تا خود را به جین برساند و چیتا در این میان شاهد دلدادگی آن دو بود.
مارین سالیوان بین سالهای ۱۹۳۲ تا ۱۹۴۲ روی هم ۶ بار در نقش "جین" نورچشمی تارزان بازی کرده است. داستان عشق این دو بیشباهت به داستان آفرینش و زوج آدم و حوا نیست.
زیبایی معصومانه ویسمولر در هیچ بازیگر دیگری که تا کنون به عنوان تارزان ایفای نقش کرده، دیده نمیشود، نه در "لکس بارکرز" و نه در "گوردون اسکات" و نه "رن الی" . کریستوف لامبرت آخرین بازیگری بود که نقش این ابرانسان جنگل را در فیلم "افسانه تارزان" محصول ۱۹۸۴ ایفا کرد.
تازهترین نسخه فیلم "افسانه تارزان" (Legend of Tarzan) محصول ۲۰۱۶ و به کارگرانی دیوید یتس ساخته شده است. بازیگران این فیلم الکساندر اسکارسگارد سوئدی در نقش تارزان و مارگو رابی استرالیایی در نقش جین هستند.
در این فیلم تارزان بعد از مدتی زندگی با حیوانات درنده برای تجربه زندگی در شهر به کنگو باز میگردد. او برای یکی از بازرگانان شهر مشغول به کار میشود، غافل از این که در دام یک تله مرگبار افتاده و راه نجاتی ندارد. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:تارزان ,ابرانسانها,سلطان جنگل,جانی ویسمولر ,هالیوود,سینمای تخیلی,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
داستان عشق های آینده در فیلم «برابرها» در جهانی روایت می شود که انسان ها از نظر ژنتیکی اصلاح شده اند تا عواطف و احساسات نداشته باشند و کسانی که عواطف را حس کنند مورد شکنجه قرار گرفته و در نهایت به قتل می رسند.
داستان این فیلم علمی تخیلی روی تصویرگری به نام «سیلاس» با بازی نیکولاس هولت متمرکز است که کار روزانه اش را انجام می دهد تا اینکه یک خودکشی رخ می دهد و او یکباره متوجه همکارش «نیا» با بازی کریستن استوارت می شود و احساس خاموشی از خودش بروز می دهد. بعد از آن او مجذوب نیا و نگاه متفاوت او می شود اما به زودی متوجه می شود که بیش از حد احساسات نشان داده است.
کریستن استوارت در پاسخ به این سوال که در نظر گرفتن مردمی که احساسات از خود نشان می دهند بعنوان بیمار، تفسیری از جامعه امروز ماست می گوید: «ما دوست داریم که قرص مصرف کنیم و بین خودمان ابزارها را واسطه کنیم تا آسیب پذیریمان را پنهان کنیم که این وضعیت می تواند بعنوان یک ضعف پنداشته شود که البته کاملا قابل فهم است اما همزمان افرادی که احساسات زیاد ابراز می کنند افرادی خاصی اند و حق انسان بودن چیزی زیبایی است که باید برایش مبارزه است.»
نیکولاس هولت بازیگر ۲۶ ساله انگلیسی دیگر بازیگر این فیلم است که بخاطر بازی در فیلم های «مکان های تاریک»، «مکس دیوانه» و «ایکس من» شناخته شده است. او درباره داستان عاشقانه این فیلم و چگونگی فیلمبرداری آن می گوید: «ما چند روز را در یک هتل صرف تمرین ها و ایجاد اعتماد و تمرین نقش ها کردیم تا ماجرا را حس کنیم. می خواهم بگویم که خیلی عجیب و غریب است چرا که شما اغلب بمدت طولانی در چشم مردم خیره نمی شوید و وقتی برای زمان طولانی مثلا یک ساعت مجبور به این کار هستید شروع می کنید بسرعت خودتان را جمع و جور کردن و بکار بردن عبارت های کوتاه یا هر کاری که این وضع را تغییر دهد و شیوه ای دیگر را پیش بگیرید.»
فیلم «برابرها» هفتمین فیلم دریک دورمس کارگردان آمریکایی است که پیش از این با فیلم «مثل دیوانه ها» شناخته شده بود که جایزه هیات داوران جشنواره ساندنس را در سال ۲۰۱۱ کسب کرد.
فیلم رمانتیک و علمی تخیلی « برابرها» در جشنوارهای ونیز و تورنتو به نمایش در آمده است و در حال حاضر بر پرده های سینماهای ایالات متحده آمریکا است.
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:فیلم «برابرها»,فیلم علمی تخیلی,نیکولاس هولت,کریستن استوارت ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
آنتون یلچین، هنرپیشهای که با فیلم"پیشتازان فضا" شهرت پیدا کرده بود در سن ۲۷ سالگی درگذشت. یلچین در شیب تند جلوی خانهاش زیر چرخهای خودروی خود رفت و جان باخت.
به گزارش پلیس لسآنجلس آنتون یلچین، هنرپیشه جوان روستبار در مقابل خانهاش در محله استودیو سیتی ایستاده بود که ناگهان خودرویش شروع به حرکت کرد و او را میان نرده های کنار خیابان و صندوق پستی له کرد. علت راه افتادن خودروی او هنوز روشن نیست. جسد او را دوستانش پیدا کردند که با او قرار داشتند و زمانی که سر قرار حاضر نشد، نگران او شدند.
جنیفر آلن، سخنگوی او از مرگ یلچین به عنوان حقیقتی دردناک یاد کرده است. او سال ۱۹۸۹ در سن پترزبورگ به دنیا آمد و زمانی که هنوز بسیار خردسال بود با خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کرد. مادر و پدر او هردو ورزشکاران حرفهای در رشته پاتیناژ بودند.
آنتون یلچین از کودکی وارد صحنه نمایش شد و در فیلمهای زیادی نقش بازی کرد. او شهرت خود را مدیون بازی در فیلم "پیشتازان فضا" در سال ۲۰۰۹ در نقش پاول چخوف، یکی از افسران تیم فرماندهی سفینه بود. یلچین در سال ۲۰۱۳ در "پیشتازان فضا، به سوی تاریکی" و در فیلم جدید "آنسوی پیشتازان فضا" نیز بازی کرده است که در ماه ژوئیه به نمایش در خواهد آمد.
یلچین در سال ۲۰۱۱ در فیلم "دیوانه وار" و در سال ۲۰۱۵ نیز در فیلم اتاق سبز بازی کرده بود.
جان چو یکی از بازیگران پیشتازان فضا در توییتر نوشته است که به آنتون یلچین نهایت عشق و علاقه را داشته و از خبر مرگ او "دیوانه" شده است. جان چو از همکار جوان خود به عنوان یک هنرمند واقعی یاد کرده است: «یلچین کنجکاو، زیبا و شجاع و یک دوست عالی و پسری فوق العاده بود.» ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:آنتون یلچین,فیلم, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
بازی ویدیویی «وارکرافت» روی پرده سینما زنده می شود. در اقتباس سینمایی کامل این گیم به نام «وار کرافت: آغاز» با حضور شوالیه ها و هیولاهای آن موسوم به «ارک»، تمدن بشری با نژاد ترسناکی از «ارک» های متجاوز تهدید می شود. اما پادشاه انسان ها با همکاری شوالیه وفادار خود و رییس «ارک» ها مامور برقراری صلح و نجات خانواده هایشان می شوند.
به گفته دانکن جونز، کاگردان فیلم «وارکرافت: آغاز» مهمترین مشکل فنی، نشان دادن بازی با احساس از «ارک» با استفاده از روش «ضبط حرکت» (موشن کپچر) بود. در این شیوه حرکات بازیگر یا شی ضبط و سپس به فضای سه بعدی رایانه ای منتقل می شود.
کارگردان بریتانیایی که پسر دیوید بویی، خواننده فقید است گفت: «تکنیک موشن کپچر دائم در حال پیشرفت است و به شکلهای مختلف در فیلمسازی کارایی دارد. ولی عمدتا برای خلق موجوات غریب فیلمهای اکشن از آن استفاده می شود. ما یک نمای نزدیک ۱۰ تا ۲۰ ثانیه ای از ارک می خواستیم که احساسات را در صورتش نشان دهد. این کار قبلا انجام نشده بود.»
«وارکرافت: آغاز» با موسیقی متن رامین جوادی، آهنگساز ایرانی-آلمانی و با شرکت دومینیک کوپر، بازیگر بریتانیایی در نقش لیان پادشاه انسانها، همچنین بن فاستر و توبی کبل محصول استودیوی یونیورسال پیکچرز است. فیلم در تاریخهای مختلف از اواخر ماه مه تا نیمه ژوئن ( اوایل خرداد) در سینماهای دنیا اکران می شود.
euronews
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:بازی ویدیویی «وارکرافت», «ارک» ها ,«وار کرافت: آغاز»,پسر دیوید بویی,استودیوی یونیورسال پیکچرز,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
نورما جین بیکر، معروف به مریلین مونرو، از بازیگران مشهوری است که زود از دنیا رفتهاند. این ستارهی زیباروی هالیوود اگر چه سن ۳۶ سالگی درگذشت، اما چهره و فیلمهایی فراموشنشدنی او در ذهن سینمادوستان نقش بسته است.روز اول ژوئن ۲۰۱۶ نود سال از تولد مریلین مونرو میگذرد؛ ستارهای که زودهنگام چشم از جهان فرو بست، اما یاد و خاطرهی او در اذهان شیفتگان و دوستدارنش زنده است. شاید همین مرگ زودرس بود که سبب شد مانند ستارگانی چون الویس پریسلی و جیمز دین اسطوره شود.
او در پانزده سالی که به بازیگری مشغول بود، در دهها اثر سینمایی نقشآفرینی کرد که برخی از آنها از آثار کلاسیک تاریخ سینما محسوب میشوند. مريلين مونرو در اول ژوئن ۱۹۲۶ از مادرى اسكاتلندىتبار و پدری نروژی در لسآنجلس زاده شد. نام واقعىاش "نورما جين بيكر" بود. پدر و مادرش ازدواج نکرده بودند. مادر که سرپرستی فرزند را به عهده داشت، توان رسیدگی به او را نداشت و به همین دلیل بود که سرپرستی نورمای کوچک نخست به چندین خانواده دیگر و سرانجام به يتيمخانه سپرده شد.
او در همان دوران جوانی نخستین بار طعم ازدواج را چشید. نورما جین که در آن سالها ۱۶ سال بیش نداشت، مجبور به ازدواج با پسر یکی از همسایگان شد. این ازدواج ناموفق پس از چهار سال به جدایی انجامید.نورما جين بعدها تحصيلات دبيرستان را نيمهكاره رها كرد و در جريان جنگ جهانى دوم در كارخانهى هواپيماسازى لسآنجلس مشغول به كار شد. در همين دوران بود که یک عکاس او را به عنوان مدل کشف کرد و به او پیشنهاد کرد که به عنوان مدل عکاسی به کار بپردازد. چندی نگذشت که عكسهاى این چهره جوان زينتبخش مجلههاى پرفروش آمريكايى گرديد.نورما جين پس از مدتی راهی هالیوود شد تا رویای هنرپیشگی را محقق سازد. او در استودیوی فیلمسازی کلمبیا دورههای آموزش بازیگری را طی کرد و در نخستین سالهای فعالیت هنریاش نقشهای کوچکی را در فیلمها برعهده گرفت.او در کنار فعالیتهای هنرپیشگیاش همچنان در برابر دوربین عکاسان قرار میگرفت.
در سال ۱۹۵۶ بود که نام هنری "مریلین مونرو" را رسما به ثبت رساند.فيلمسازان هاليوود در آغاز نسبت به تواناییهای بازيگرى مریلین مونرو ترديد داشتند و او بیشتر به عنوان نماد جاذبهى جنسى زبانزد بود. درخشش مريلين در فيلمهايى چون «جنگل آسفالت» (محصول ۱۹۵۰) و نيز «نياگارا» (محصول ۱۹۵۳) سبب شد که این پيشداورىها به تدریج از میان برود.مريلين مونرو به ویژه با نشان دادن استعداد خود براى نقشهاى كمدى در فيلمهايى چون "آقايان موطلايىها را ترجيح مىدهند" (محصول ۱۹۵۳) و نيز "چگونه مىتوان با يك ميليونر ازدواج كرد" (محصول ۱۹۵۳) توجه سينماگران را به خود جلب كرد.
در همين دو فيلم بود كه تواناییهای او در عرصه رقص و آواز هم نمایان شد.مونرو در طول فعالیتهای خود با ستارگان مشهور هالیوود همکاری داشت، از جمله کری گرانت.یکی از فیلمهایی معروف مریلین مونرو "خارش هفت ساله" (محصول ۱۹۵۵) است که کارگردانی آن را بیلی وایلدر بر عهده داشت. مونرو به خاطر نقشآفرینی در این فیلم نامزد دریافت جایزه فیلم آکادمی بریتانیا شد.
مريلين مونرو در سال ۱۹۵۴ به مدرسه هنرهای دراماتیک نیویورک رفت تا به شهرت خود به عنوان نماد جاذبهى جنسى پایان دهد. او زير نظر استادانی چون لى استراسبرگ دورهى بازيگرى را طی کرد. مونرو پس از آن در فيلم "ايستگاه اتوبوس" (محصول ۱۹۵۶) نقشآفرینی کرد و با درخشش خود در این اثر ستایش منتقدان فيلم را برانگیخت.
مريلين مونرو در مجموع سه بار ازدواج كرد كه سومين بار آن با آرتور ميلر نويسندهى آمريكايى بود. وى دو سال آرام و بىجنجال هنرى را در كنار آرتور ميلر در لندن و نيويورك گذرانيد.مونرو در سال ۱۹۵۸ به هاليوود بازگشت تا در كنار جک لمون و تونی کورتیس در فیلم بهیادماندنی "بعضیها داغش را دوست دارند"، هنرنمایی کند. این فیلم موفقیت زیادی کسب کرد. از آن پس بود که زندگی مريلين مونرو به سراشیبی افتاد. آخرین سال زندگی مشترک او با آرتور ميلر، با بحرانهاى روحى مريلين و اعتیاد او به مواد مخدر و الكل همراه بود. همین مسئله نیز به جدايى این زوج منجر شد.در اين ايام شايعهى روابط پنهانى او با برادران كندى بر سر زبانها بود.
حضور مريلين مونرو در جشن تولد جان كندى، رئيسجمهور آمريكا در ماه مه ۱۹۶۲ و آواز خواندن او برای کندی به شايعات بيشتر دامن زد.مريلين مونرو در سال ۱۹۶۱ در آخرين فيلم خود "ناجورها" در كنار کلارک گيبل ظاهر شد؛ فیلمی که موفقیت چندانی به دست نیاورد. فیلمنامه این اثر را آرتور ميلر نوشته بود.مريلين مونرو در روز ۵ اوت ۱۹۶۲ در برنتوود نزديكى هوليوود و ظاهرا به دليل استفادهى بيش از حد از داروى خوابآور چشم از جهان فروبست. درباره مرگ او افسانههای زیادی ساختهاند، از خودکشی گرفت تا قتل برنامهریزی شده. مرلین مونرو، چهرهی افسانهای هالیوود اگر در قید حیات میبود، روز ۱ ژوئن ۲۰۱۶ تولد نود سالگی خود را جشن میگرفت.
dw ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:مريلين مونرو ,جان كندى,الویس پریسلی,جیمز دین, ستارهی زیباروی هالیوود ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
مجله ورایتی از آغاز مذاکره رسمی اصغر فرهادی کارگردان سرشناس ایران با پنهلوپه کروز و خاویر باردِم، دو بازیگر سرشناس سینمای اسپانیا، خبر داده است.
در گزارش ورایتی به موفقیت اخیر آقای فرهادی در جشنواره کن اشاره شده است، که جایزه بهترین فیلمنامه را برای فیلم "فروشنده" دریافت کرد و شهاب حسینی بازیگر این فیلم، نیز برنده جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره امسال کن شد.
هنوز اسم فیلم جدید آقای فرهادی مشخص نیست، اما پنهلوپه کروز و خاویر باردم قرار است شخصیتهای اصلی درام جدید فرهادی باشند، که به زبان اسپانیایی به تصویر کشیده خواهد شد.
مجله ورایتی به دست اندرکاران تولید و تهیه فیلم که از کمپانی های اسپانیایی است، اشاره کرده است.
اصغر فرهادی پیشتر در گفت وگوی اختصاصی با صدای آمریکا گفته بود که سناریویی برای یک فیلم در اسپانیا در دست دارد. گزارش های جدید حاکی از آن است که نگارش سناریوی اصلی به مراحل پایانی رسیده و قرار است ماه آینده برای انتخاب لوکیشنهای فیلم انتخاب شود.
اصغر فرهادی، ۴۴ ساله، در دو دهه گذشته ده فیلم ساخته که مشهورترین آنها "جدایی نادر از سیمین" است، که جایزه اسکار سال ۲۰۱۲ را برای او به ارمغان آورد، تا تنها ایرانی برنده جایزه آکادمی علوم و هنرهای سینما باشد.
ماله گای، تهیه کننده دو فیلم قبلی اصغر فرهادی درباره فیلم جدید فرهادی گفته، این پروژه یک تریلر روانشناسانه و آمیخته به رگههایی از داستانهای آگاتا کریستی است. فیلمنامه به معنای واقعی کلمه هیجانانگیز است.
به گزارش ورایتی، نطفه همکاری فرهادی و پنه لوپه کروز زمانی بسته شد که آنها در زمان اکران فیلم "گذشته" با هم دیدار کردند و تمایل برای همکاری نشان دادند.
پنهلوپه کروز ، ۴۲ ساله، بازیگر اسپانیایی است که پیشتر برای فیلم ویکی کریستینا بارسلونا در سال ۲۰۰۸ جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را کسب کرد.
از سوی دیگر، خاویر باردم، ۴۷ ساله، نیز از برندگان جایزه اسکار است. از او به عنوان یکی از موفقترین بازیگران غیرآمریکایی دهه اخیر نام برده می شود.
کروز و و باردم از سال ۲۰۰۷ با هم ارتباط داشتند و در سال ۲۰۱۰ ازدواج کردند. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:اصغر فرهادی ,پنهلوپه کروز,خاویر باردِم, فیلم "فروشنده" ,سینمای اسپانیا, "جدایی نادر از سیمین" ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
پس از موفقیت بین المللی «آلیس در سرزمین عجایب» فیلم جدیدی از ماجراهای آلیس به سینماها می آید. «آلیس در آنسوی آینه» (Alice Through the Looking Glass) اقتباس سینمایی جدیدی از این داستان تخیلی است که به کارگردانی جیمز بابین و تهیه کنندگی تیم برتون ساخته شده است.
تیم برتون، کارگردان «آلیس در سرزمین عجایب» با اشاره به سپردن کارگردانی این فیلم به جیمز بابین می گوید: «یک کارگردان دیگر، یک فرد جدید است. هدف من این بود که اگر او به کمک یا توصیه نیاز داشته باشد در کنارش باشم، زیرا با تجربه و شناختی که داشتم می دانستم که همیشه عوامل متفاوتی می خواهند نظر بدهند و یا مشارکت کنند و حفظ فضای کارگردان برای پیشبرد کار و ایده خودش کار مشکلی می شود. به همین دلیل با ملاحظه و فقط وقتی خودش نیاز داشت مشارکت می کردم.»
فیلم روایت دومین سفر آلیس در سرزمین عجایب و برداشتی سورئال و کمدی از دنیای فانتزی آلیس است. جیمز بابین (James Bobin)، کارگردان بریتانیایی که فیلم های کمدی معروفی در کارنامه دارد می گوید: «به نظر من، لوییس کارول، نویسنده کتاب آلیس، به کمدی علاقه دارد، او نویسنده سورئالیستی است که کارهایش سرشار از طنز و استعاره های شوخ طبعانه اصیل است. هدف من به عنوان کارگردان کمدی، بیرون کشیدن عنصر طنز لوییس کارول در این فیلم بود.»
فیلم «آلیس در آنسوی آینه» با بازی میا واسیکوفسکا در نقش آلیس، جانی دپ، هلنا بانهام کارتر، آن هاتووی و ساشا بارون کوهن طی ماه های مه و ژوئن در سینماهای بین المللی اکران می شود.
euronews
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:«آلیس در سرزمین عجایب»,«آلیس در آنسوی آینه» (Alice Through the Looking Glass),فیلم های کمدی,برداشتی سورئال,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
شهاب حسینی، هنرپیشه برجسته ایرانی به عنوان بهترین بازیگر مرد جشنواره کن برگزیده شد. اصغر فرهادی جایزه بهترین فیلمنامه را گرفت. نخل طلایی کن نیز به فیلم "من، دانیل بلیک" به کارگردانی کن لوچ، فیلمساز بریتانیایی رسید.
شامگاه یکشنبه (۲۲ ماه مه/ ۲ خرداد) مراسم اهدای جوایز اصلی شصت و نهمین دوره از جشنواره سینمایی کن برگزار شد.
نخل طلایی این دوره از فستیوال کن به فیلم "من، دانیل بلیک" تعلق گرفت. کارگردانی این درام اجتماعی را کن لوچ، فیلمساز معروف بریتانیایی برعهده داشته است. این دومین بار است که لوچ نخل طلایی کن را دریافت میکند. او در سال ۲۰۰۶ نیز به این موفقیت دست یافته بود.
شهاب حسینی، هنرپیشه صاحبنام ایرانی به خاطر درخشش در فیلم "فروشنده"، جدیدترین ساختهی اصغر فرهادی، به عنوان بهترین بازیگر نقش اول جایزه نخل کوچک طلایی را دریافت کرد.
حسینی در هنگام دریافت این جایزه گفت که این جایزه متعلق به مردم ایران است و او آن را از صمیم قلب به ایرانیان تقدیم میکند.
اصفر فرهادی نیز موفقیتی بزرگ در جشنواره کن را جشن گرفت و جایزه بهترین فیلمنامه را برای "فروشنده" دریافت کرد.جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن به جکلین خوزه، هنرپیشه فیلیپینی رسید. این بازیگر ۵۲ ساله این جایزه را به خاطر نقشآفرینی در فیلم Ma‘ Rosa، اثر برلیانته مندوزا کسب کرد.
dw ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:جشنواره کن, اصغر فرهادی,شهاب حسینی,جایزه بهترین فیلمنامه ,بهترین بازیگر مرد جشنواره کن ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
چه کسی اژدهای بازی تاج و تخت را روی صفحه زنده می کند؟ جلوه های ویژه مجموعه فانتزی پرطرفدار آمریکایی در یک استودیوی بین المللی در آلمان ساخته می شوند. استودیوی «پیکسی موندو» (PIXOMONDO) در شهر فرانکفورت به این موجودات جلوه پیچیده تر و کامل تری می دهد. سابرینا گرهارد، مدیر اجرایی و عملیاتی آن که با یک تیم ۶۰ تا ۱۲۰ نفره کار می کند می گوید: «در شروع همکاری با پروژه بازی تاج و تخت، فکر نمی کردیم فیلم تا این اندازه موفق باشد. با سه جایزه امی در فرانکفورت، میتوانیم بگوییم موفق بودیم. همکاری با تهیه کننده های شرکت اچ بی او خیلی خوب بود. درک متقابل بین تولید کننده و مشتری در انیمیشن خیلی مهم است.»
«پیکسی موندو» یک شرکت جلوه های ویژه بین المللی موفق است که در فیلم هایی مانند هوگو و علمی-تخیلی ۲۰۱۲ همکاری و جایزه های متعددی در این زمینه دریافت کرده است. سون مارتین، مسئول جلوه های ویژه استودیوی فرانکفورت برای «بازی تاج و تخت» در گذشته با فیلم هایی مانند «سوپر هشت»، «آیرومن دو»، «پیشتازان فضا» و «مرد عنکبوتی» همکاری کرده است. او می گوید: «اولین کار تحقیق گسترده در مورد حیوانات واقعی است که شبیه اژدها هستند. آنها را مطالعه می کنیم. می خواهیم همه چیز واقعی باشد. اژدها را از درون به بیرون یعنی از اسکلت درونی می سازیم تا به لایه بعدی ماهیچه و پوست روی آن برسیم. پس از آن همه چیز بصورت انیمیشن در می آید. به عنوان مثال وقتی پوست را درست می کنیم پوست تمساح یا خفاش را بررسی و شبیه سازی می کنیم.»
از شروع اولین فصل «بازی تاج و تخت» در سال ۲۰۱۱ ، این مجموعه تخیلی موفقیت بسیار، چندین جایزه و میلیونها بیننده در دنیا کسب کرده است. خلق جلوه های ویژه شامل فرایند طولانی طراحی، مدل سازی و ساخت سکانس های انیمیشن است. دست اندرکاران این استودیو معتقدند با توجه به موفقیت این مجموعه ارزش این همه تلاش را دارد. ششمین فصل مجموعه «بازی تاج و تخت» اخیرا شروع شد.
euronews 2016
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:جلوه های ویژه«بازی تاج و تخت» ,(PIXOMONDO) ,«پیکسی موندو»,مجموعه تخیلی ,«مرد عنکبوتی»,«سوپر هشت»,«آیرومن دو»,«پیشتازان فضا» ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
جیمز متیلد استوارت در ۲۰ می ۱۹۰۸ در ایندیانای ایالت پنسیلوانیا به دنیا آمد. خانواده اصالتاً اسکاتلندی- ایرلندیاش از آن آمریکاییهای قدیمی و متعهد به وطن بودند و پدربزرگش هم ژنرال بود. این فرهنگ خانوادگی در جیمز استوارت تبلور خاصی پیدا کرد.
پس از اینکه بدون هیچ آموزش بازیگری به سینما وارد شد، در فیلمهای کارگردانان معروفی چون کاپرا، هیچکاک، آلدریچ، آنتونی مان و ... بازی کرد و در دوران رکورد اقتصادی آمریکای پس از جنگ جهانی به قلبهای مردم راه گشود و میان همه قشرها محبوبیت زیادی پیدا کرد. ا
و در اکثر فیلمهایش نقش مردی خوب و سادهلوح را ایفا کرد و در وسترنهایش قوی و ثابتقدم نشان داد. بلندی قدش ۱۹۱ سانتیمتر بود و او را از دوستان و همکارانش متمایز میکرد.
ستوارت در سالهایی که به اوج محبوبیت رسیده بود -در حدود چهل سالگی- ازدواج کرد و تا آخر عمر به همسرش متعهد ماند. همیشه با طرفداراناش خوش برخورد و سخاوتمند بود ولی در مورد زندگی خصوصی و خانوادهاش با کسی شوخی نداشت و به شدت از آنها حمایت می کرد. او اولین بازیگر ستاره سینما بود که داوطلب حضور در جنگ جهانی دوم شد، آن هم با اصرار فراوان! در طول جنگ فداکاریها و رشادتهای زیادی از خودش نشان داد و یک مدال هم دریافت کرد. اما بعد از جنگ دیگر فیلم جنگی بازی نکرد.
تأثیرات جنگ را هم بر پختگی بازی و هم در انتخاب فیلمهای او -که به سمت فیلمهای سیاهتر رفتند- به خوبی میتوان دید. حتی مخالف این بود که از او به عنوان قهرمان جنگ جهانی دوم یاد کنند. وقتی از او دربارهٔ جنگ سؤال میکردند، از جواب دادن طفره میرفت و یا به کل میگفت که سؤال در مورد جنگ را فراموش کنند.
استوارت مثل دیگر ستارههای هالیوود به هیچ وجه در قید و بند تجملات نبود. هرگز به عمل جراحی زیبایی تن نداد. لباسهایی که میپوشید و ماشینی که سوار میشد معمولی معمولی بودند. برای همین به او لقب قهرمان معمولی دادند. هر کسی او را با آن سر و وضع میدید باور نمیکرد که او جیمز استوارت ستاره بزرگ سینما است.
حتی با اینکه در طول جنگ جهانی دوم موهایش ریزش پیدا کرده بود و تقریباً کچل شده بود در فیلمهایاش از موی مصنوعی استفاده میکردند، ولی خود استوارت همیشه با چهره و موی واقعی در بین مردم ظاهر میشد.
اعتقاد داشت که مردم، بزرگترین منتقدش هستند و اگر آنها او را نخواهند هیچکس دیگر هم نمیخواهد. هیچ وقت کلاس بازیگری نرفته بود و معتقد بود دیدن رفتار مردم بهترین کلاس درس برای او است.
در فوریه ۱۹۹۴ که همسرش فوت کرد او نتوانست با این اتفاق کنار بیاید. بعد از مراسم خاکسپاری زیاد در مجامع عمومی ظاهر نشد و بیشتر وقتاش را در اتاق خواب همسرش میگذراند. به گفته روزنامههای آن زمان پس از مدتی بیماری آلزایمر گرفت. به هر حال آن قدر این اتفاق برای استوارت سنگین بود که دیگر نتوانست به زندگی عادی برگردد و در نهایت ۳ سال بعد در ۲ ژوئیه ۱۹۹۷ درگذشت. بیش از ۳۰۰۰ نفر که عمدتاً از آدمهای مشهور هالیوود بودند در مراسم خاکسپاری او شرکت داشتند.او در لیست صد ستاره تمام دوران مجله امپایر در جای دهم ایستاد. در نظرسنجی سال ۱۹۹۹ اینترتینمنت ویکلی بهترین هنرپیشه کلاسیک لقب گرفت. انستیتوی فیلم آمریکا او را به عنوان سومین فرد در لیست پنجاه بازیگر اسطورهای قرار داد. ستارهای که بیرنگ درخشید.
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:جیمز متیلد استوارت,هیچکاک,وسترن,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
آلیسیا ویکندر در نقش آلیسیا ویکندر در نقش لارا کرافت بازی میکند در تازهترین سری فیلم مهاجم مقبره ایفای نقش میکند.
ده سال پیش، آنجلینا جولی در دو فیلم لارا کرافت بازی کرد.
طی چند سال گذشته، بارها شایعه ساخت این فیلم منتشر شده بود و از بازیگران مختلفی برای ایفای نقش لارا کرافت نام برده شده بود.
آلیسیا ویکندر در ماه فوریه برای بازی در فیلم دختر دانمارکی، اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را دریافت کرد.
او اخیرا در فیلم اکسمکینا حضور داشت و به تازگی فیلمبرداری فیلم جیسون بورن با بازی مت دیمون را به پایان رسانده است.
فیلم لارا کرافت در سال ۱۹۹۶ به دنبال ارائه بازی مهاجم مقبره ساخته شد.لارا کرافت یکی از شناخته شدهترین چهرههای بازیهای کامپیوتری است.
bbc news ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:لارا کرافت,فیلم مهاجم مقبره,آنجلینا جولی ,مت دیمون ,جیسون بورن,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
در فصل ششم مجموعه «بازی تاج و تخت» یکی از شخصیتهای این عالم تخیلی به نام «آزور آهای» نقش مهمی خواهد داشت. شخصیتی که خصایص اهورا مزدا، خدای آیین زرتشت را داراست.
پخش ششمین فصل از مجموعه تلویزیونی «بازی تاج و تخت» که براساس مجموعه داستانهای تخیلی جرج آر.آر. مارتین ساخته شده، از روز ۲۴ آوریل توسط شبکه تلویزیونی اچبیاو آغاز شد.
به نوشته مقالهای در ستون دیدگاههای روزنامه واشنگتن پست، کسی از جزییات داستان فصل ششم «بازی تاج و تخت» اطلاع دقيقی ندارد ولی براساس کتاب جرج آر.آر. مارتین و پنج فصل قبلی این مجموعه پر طرفدار، «آزور آهای» جنگجوی خداگونهای است از دوران باستان که در نبردی عظیم بر تاریکی پیروز شده و اسلحهای دارد که خدای آتش یا ارباب نور آنرا تبرک کرده است. گمان زده میشود که او در شرایط خطیر و مشابهی در فصل ششم مجموعه «بازی تاج و تخت» دوباره ظهور خواهد کرد.
در بخشی از کتاب دوم جرج آر.آر. مارتین آمده است: «پس از یک تابستان طولانی، روزی فراخواهد رسید که ستارهها خونریزی خواهند کرد و تاریکی بر جهان سایه خواهد انداخت. در این لحظات خطیر، جنگجویی از درون آتش شمشیر سوزانش را برخواهد کشید. آن شمشیر، شمشیر سرخ پهلوانان، که نور را با خود خواهد آورد، در دست «آزور آهای» خواهد بود که دوباره ظهور میکند و تاریکی را فراری می دهد.»
داستانهای مسیحیایی که از ظهور مجدد ناجیان سخن میگویند، جهانشمولند. بسیاری از مذاهب جهان چنین اساطیری دارند و همواره یکی از عوامل مهم در تحریک تخیل انسان بودهاند.
اما در میان علاقمندان مجموعه تلویزیونی «بازی تاج و تخت» به افسانه «آزور آهای» و منشا تاریخی این شخصیت توجه ویژه ای میشود. جرج آر.آر. مارتین خود گفته است که آن را براساس اساطیر مذهب زرتشت خلق کرده است.
مذهب زرتشت که هزاران سال قبل در سرزمینی که امروز ایران نامیده میشود ظهور کرد، نه تنها در تثبیت عنصر تطهیرکننده آتش بلکه در تدوین جهانبینی متکی بر اصل دوگانه خوب و شر(نیکی و پلیدی)نقش مهمی داشت که بعدها بر فلسفه ادیانی که در خاورمیانه ظهور کردند بی تاثیر نبود.
در آیین زرتشت، خدا، اهورا مزدا نامیده می شود که قادر و خالق مطلق است. در آیین های مذهبی باستانیتر در فلات قاره ایران، اعتقاد بر این بود که اهورا مزدا دو روح نیکی و بدی را خلق کرده است. روح نیکی سپنته مینو و پلیدی انگره منیو و یا اهریمن نامیده میشود. اما در آیین زرتشت اهورا مزدا فقط با سپنته مینو در ارتباط است که خالقی زندگی بخش است و اهریمن موجودی است که باید شکست داده شود.
در دانشنامه بریتانیکا چنین آمده است:«اهریمن برای حمله به نور گلهای از شیاطین آفرید که نماد حسادت و خصوصیاتی مشابه آن بودند. با وجود مصائب و آشوبی که بر اثر هجوم او در جهان بوجود آمد، معتقدان انتظار دارند که در نهایت اهریمن توسط اهورا مزدا شکست خواهد خورد. شیاطین به قلمرو خود خواهند گریخت و در آنجا یکدیگر را خواهند درید و موجودیت اهریمن نیز به پایان خواهد رسید.»
این مبارزه ابدی با اهریمن فقط مختص آیین زرتشت نیست. در مجموعه تلویزیونی «بازی تاج و تخت» نیز هر چند به شکلی کمیک، روال داستان به سمتی پیش میرود که «رئیلهور» و «آزور آهای» که در مجموع خصایص و قدرت اهورا مزدا را دارند، به نبرد یک اهریمن بی رحم می روند که نماد تاریکی است.
تاکنون پنج فصل از این مجموعه پخش شده و فصل ششم تا اواسط تابستان پخش خواهد شد. برنامه ریزی برای تولید فصل هفتم این سریال برای پخش در سال ۲۰۱۷ نیز انجام شده است.
سازندگان «بازی تاج و تخت»،پیشبینی میکنند که سری کامل کتابهای این مجموعه،قابلیت تولید حدود ۸۰ ساعت فیلم، یعنی مدت زمان کافی برای تولید ۸ فصل را دارد.
سال گذشته فصل پنجم سریال «بازی تاج و تخت» با دریافت ۱۲ جایزه در مراسم «امی» که به اسکار تلویزیونی آمریکا معروف است، توانست رکورد جدیدی از خود برجای گذارد. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:«بازی تاج و تخت»,مراسم «امی» ,آیین زرتشت,اصل دوگانه خوب و شر(نیکی و پلیدی),game of thrones,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
دهه ۱۹۶۰ میلادی برای سینمای اروپا و سینمای مستقل آمریکا دههای پربار بود. بسیاری از فیلمسازان معروف اروپا اوج فعالیت خود را تجربه میکردند و در آمریکا نیز سینماگران "هالیوود نو" فرمها و قالبهای جدیدی را محک میزدند. جولی کریستی، بازیگر معروف بریتانیایی، چهرهای بود که بسیاری از فیلمسازان به همکاری با او مایل بودند. جولی کریستی به یکی از چهرههای برجسته سینمای دهه ۶۰ و ۷۰ بدل شد.نخستین فیلمی که جولی کریستی در آن حضور یافت، Crooks Anonymous (محصول ۱۹۶۲) بود. این فیلم کمدی که به دست فراموشی سپرده شده و نام آن به گوش کمتر فیلمدوستی آشناست، از کیفیت هنری بالایی برخوردار نیست.
البته چندی نگذشت که کریستی توانست قابلیتهای خود را در آثار سینمایی باکیفیت به نمایش بگذارد.در سال ۱۹۶۵ فیلم بهیادماندنی "دکتر ژیواگو" به سینماهای جهان راه یافت. "دکتر ژیواگو" داستان پزشکی را روایت میکند که به دو زن دل میبندد و سرنوشت این سه شخصیت همزمان است با انقلاب ۱۹۱۷ در روسیه و همچنین جنگ داخلی در این کشور که بین سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ روی میدهد.نقشآفرینی کارکترهای اصلی زن در این فیلم را جولی کریستی (بازیگر نقش لارا) و جرالدین چاپلین (بازیگر نقش تونیا) برعهده داشتند. به ویژه درخشش جولی کریستی در این فیلم ستایش منتقدان را برانگیخت. "دکتر ژیواگو" که یک درام عشقی و حماسی است، بر اساس رمانی به همین نام، اثر بوریس پاسترناک ساخته شده است.جولی کریستی با بازی در دو فیلم جان شلزینگر، کارگردان بریتانیایی نیز توانست بر محبوبیت خود بیافزاید.
یکی فیلم "بیلی چاخان" (محصول (۱۹۶۳) بود و دیگر فیلم "عزیز" که در سال ۱۹۶۵ به نمایش درآمد. بهویژه درخشش او در فیلم "عزیز" جایزه اسکار و جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اصلی زن را برای او به ارمغان آورد. یک سال پس از موفقیت فیلم "دکتر ژیواگو" بود که جولی کریستی طعم همکاری با فرانسوا تروفو، سینماگر معروف فرانسوی را چشید. حاصل این همکاری فیلم معروف "فارنهایت ۴۵۱" است که بر اساس داستانی بلند به همین نام اثر ری برادبری ساخته شده است.
نقشآفرینی در فیلم معروف و موفق "تروآ"
ین فیلم علمیتخیلی در سینماهای ایران با چند سال تأخیر اکران شد.ریچارد لستر، سینماگر بریتانیایی که نامش در دهه ۱۹۶۰ میلادی سر زبانها افتاده بود، در سال ۱۹۶۷ فیلم پتولیا را با بازی جولی کریستی و جرج اسکات ارائه کرد. این فیلم پر از عناصر سینمایی خاص دههی ۶۰ است، از جمله حرکت سریع دوربین، دیزالو، تکنیک تدوین تجربی و همچنین موسیقی سایکدلیا.در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی بود که تواناییها و شهرت جولی کریستی توجه فیلمسازان و تهیهکنندگان هالیوود را به خود جلب کرد. به ویژه سینماگران مستقلی که "هالیوود نو" را نمایندگی میکردند، به همکاری با او مایل بودند. حاصل یکی از این همکاریها فیلم "مکبی و خانم میلر" بود که نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را برای کریستی به دنبال داشت.جولی کریستی در دهه ۱۹۷۰ میلادی نیز با برجستهترین سینماگران بریتانیا همکاری داشت. یکی از آنها نیکلاس روگ بود که با درخشش کریستی و دونالد ساترلند فیلم " حالا نگاه نکن" را ارائه کرد؛ فیلمی که در ژانر وحشت ساخته شده است. درخشش کریستی در این فیلم، داستان پر رمز و راز فیلم و نیز فضای فیلم که در شهر ونیز فیلمبرداری شده، هنوز هم فیلمدوستان را مجذوب میکند.در اواسط دهه هفتاد میلادی بود که جولی کریستی بار دیگر در فیلمی هالیوودی حضور یافت.
او در فیلم "شامپو" (محصول ۱۹۷۵) که فیلمی کمدی عشقی است، بار دیگر در کنار وارن بیتی ظاهر شد. این دو چند سالی نیز با یکدیگر نامزد بودند و از زوجهای محبوب هالیوود محسوب میشدند. بنیاد فیلم آمریکا "شامپو" را در رده ۴۷ بهترین فیلمهای کمدی تاریخ سینما قرار داده است.جولی کریستی پس از آنکه در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی در فیلمهای فراموشنشدنی زیادی خوش درخشید، به تدریج خود را تا اندازهای از صحنه کنار کشید و در دهه هشتاد میلادی نسبتا کمکار بود. او در دهه نود میلادی با درخشش در فیلم "هملت" (محصول ۱۹۶۹) بازگشتی موفق به صحنه را جشن گرفت. جولی کریستی همکاری با سینماگران آلمانی را نیز تجربه کرده است. او در سال ۱۹۸۶ در مجموعه تلویزیونی "پدران و پسران؛ یک تراژدی آلمانی"، به کارگردانی برنهارد زینکل هنرنمایی کرد.
دیگر تجربه او در این عرصه، نقشآفرینی در فیلم معروف و موفق "تروآ"، ساخته ولفگانگ پترسن، کارگردان آلمانی است. این فیلم در سال ۲۰۰۴ اکران شد.فعالیتهای جولی کریستی در قرن بیست و یکم نیز ادامه داشت. یکی از فیلمهایی که جولی کریستی به خاطر بازیگری در آن مورد ستایش منتقدان قرار گرفت، فیلم "زندگی اسرارآمیز واژگان" است که او در آن نقش یک روانکاو را ایفا میکند. او در فیلم بازیگر نقشی اصلی نیست، اما همان حضور کوتاه و پرتوانش سبب شد که تحسین منتقدان را بار دیگر برانگیزد.جولی کریستی از محبوبیت خاصی میان سینماگران و همچنین دیگر ستارگان سینما برخوردار بوده. ال پاچینو، اسطوره هالیوود در یکی از مصاحبههایش گفته بود که همیشه دوست داشته در کنار جولی کریستی بازیگری کند، چون او را شاعرانهترین هنرپیشه میداند. روز ۱۴ آوریل ۲۰۱۶ مصادف است با تولد ۷۵ سالگیاش "عشق دکتر ژیواگو".
dw ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:جولی کریستی,"دکتر ژیواگو" ,بوریس پاسترناک ,بازیگر نقش لارا,"بیلی چاخان" ,"مکبی و خانم میلر" ,جایزه اسکار ,ریچارد لستر,فیلم معروف "فارنهایت ۴۵۱",, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
«شکارچی: جنگ زمستان» (The Huntsman: Winter’s War) فیلم اکشن، پرماجرا و فانتزی از سینمای آمریکا است که براساس افسانه های شاه پریان ساخته شده است. اولین فیلم «شکارچی» اقتباس متفاوتی از سفید برفی و هفت کوتوله، داستان آلمانی برادران گریم بود که سال ۲۰۱۲ اکران شد. فیلم تازه از نظر زمانی پیش درآمد داستان سفید برفی است.
کریس همسورث بار دیگر در نقش اریک شکارچی و ناجی سرزمین ظاهر می شود. بازیگران دیگر فیلم شارلیز ترون و امیلی بلانت در نقش دو خواهر و دو شاهزاده ای شیطانی درصدد تصرف کشوری خیالی هستند. اما پس از نابودی یکی از آنها، خواهر دیگر که ملکه یخ ها است آینه جادویی را تصاحب کرده و ناخواسته خواهر رقیب را زنده می کند. اریک، شکارچی دست پرورده ملکه یخ ها، همراه عشق ممنوعه اش با بازی جسیکا جستین، مامور نجات سرزمین می شود.
فیلم فانتزی و اکشن «شکارچی: جنگ زمستان» طی ماه آوریل در تاریخ های مختلف در کشورهای دنیا اکران می شود.
euronews 2016
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:«شکارچی: جنگ زمستان» (The Huntsman: Winter’s War), شارلیز ترون,امیلی بلانت,سفید برفی و هفت کوتوله,برادران گریم,کریس همسورث ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
ابرقهرمانان مدتها هر کدام در دنیای خودشان زندگی می کردند اما در فیلم «بتمن در برابر سوپرمن؛ طلوع عدالت» آنها با یکدیگر روبرو می شوند.
در این فیلم دو ابرقهرمان یعنی بتمن و سوپرمن در برابر یکدیگر قرار می گیرند. این فیلم که به کارگردانی زک اسنایدر تهیه شده است ادامه فیلم «مرد پولادین» به کارگردانی خود او است.
در فیلم جدید این کارگردان، بتمن که نگران از کنترل خارج شدن اقدامات سوپرمن است با مرد پولادین روبرو می شود. این در حالی است که جهان نیز در جستجوی یافتن نوع قهرمانی است که از این پس به آن نیاز خواهد داشت. در حالی که بتمن و سوپرمن به نبرد با یکدیگر می پردازند خطر دیگری توسط لکس لوتر با بازی جسی آیزنبرگ به وجود می آید. در نتیجه بتمن و سوپرمن باید با کنار گذاشتن اختلافاتشان جهت مقابله با تهدید مشترک متحد شوند.
بن افلک، هنرپیشه نقش بتمن می گوید: «برخی از موضوعاتی که در این داستان وجود دارد و من هم با آنها ارتباط برقرار کردم مربوط به ترس می شوند: مثلا شیوه ای که هراسناک می شویم! اینکه چگونه ما به آنها عکس العمل نشان می دهیم و بعد به بدترین نسخه خودمان تبدیل می شویم. بیشتر می ترسیم و می خواهیم حمله کنیم و آماده جهش و حمله ور شدن می شویم و از آن هنگام دیگر راهی جز نبرد وجود ندارد.»
هنری کاویل، بازیگر نقش سوپرمن می گوید: «همواره رقابت و رودررویی بین سوپرمن و بتمن وجود داشته است و همواره نیز این سوال نزد طرفدارانشان مطرح بوده که چه کسی پیروز نبرد بین آنها خواهد بود؟ هرچند پاسخ این پرسش داده می شود اما امر فوق العاده دنیای کتابهای مصور این است که هیچ گاه نمی توانید پرسشی را کاملا پاسخ دهید زیرا از دل آن سوال دیگری مطرح می شود و فیلمنامه جدیدی پدید می آید.»
داستان ابرقهرمانان گاه همچون بازتابی از شرایط جامعه زمان خودشان در نظر گرفته می شوند. کتاب مصور سوپرمن در سال ۱۹۳۸ به عنوان نیاز جامعه وقت آمریکا به یک ابرقهرمان در زمان بحران اقتصادی درنظر گرفته می شود.
جسی آیزنبرگ می گوید نبرد بین سوپرمن و بتمن و بویژه شخصیت ماکیاولی لوتر و “بیگانه هراسی کلاسیک” او می تواند بازتابی از جامعه فعلی آمریکا تلقی شود.
جسی آیزنبرگ می گوید: «شخصیت من یک بیگانه هراس کلاسیک است. او سوپرمن را یک بیگانه می انگارد. امری که درست است زیرا او از سیاره دیگری می آید. او به زمین می آید و همگان از او احساس خطر می کنند. شخصیت من بروشنی تلاش می کند مردم را بر ضد او بشوراند تا آنها از وجود کسی از جایی دیگر احساس خطر کنند. فکر کنم اگر به برخی از سخنرانی های سیاسی ناخوشایند فعلی، حداقل در کشور من، نگاه کنید ردپای این مسئله را پیدا می کنید.»
فیلم «بتمن در برابر سوپرمن؛ طلوع عدالت» از روز ۲۳ مارس در سینماهای فرانسه و از روز ۲۴ مارس در امارات عربی متحده و از روز ۲۵ مارس در سینماهای ترکیه اکران می شود.
euronews 2016
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:ابرقهرمانان ,بتمن در برابر سوپرمن,جسی آیزنبرگ,بن افلک,هنری کاویل,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
ساختمان بلند (High-Rise) یک فیلم آخرالزمانی با شرکت تام هیدلستون و سینا میلر، نگاهی استعاری به جامعه طبقاتی است.
این فیلم تخیلی براساس یک رمان پرفروش دهه هفتاد میلادی، نوشته جی جی بالارد (J. G. Ballard)، نویسنده انگلیسی ساخته شده است. داستان در یک ساختمان بلند لوکس و مرفه روی می دهد که ثروتمندان بی خبر از کل جامعه در طبقات بالایی و کم درآمد ها در طبقات پایینی آن زندگی می کنند
تام هیدلستون، بازیگر فیلم با اشاره به انطباق داستان با جامعه امروز می گوید: «با توجه با ساختار جامعه انسانی امروز، به نظر من این داستان مفهوم دارد. مگر اینکه وضع تغییر کند. آن وقتی است که مردم از موقعیتی که برایشان تعیین شده ناراضی بشوند. افراد در موقعیتی تعریف شده در جامعه بدنیا می آیند و محکوم هستند که در همان سطح باقی بمانند. اما اگر آن را با فیلم مقایسه کنیم، در یک ساختمان بلند هر فرد در یک طبقه زندگی می کند و باید در همان سطح هم باقی بماند.»
لینگ، شخصیت فیلم و دوست فیلمبردار طبقه دومی او، تصمیم می گیرند نابرابری طبقاتی موجود در ساختمان بلند را ثبت کنند. با تحول داستان و حوداث تازه، این ساختمان به محل نزاع قبایل مختلف تبدیل می شود. سینا میلر، بازیگر بریتانیایی و لوک اوانز با ایده رمان جی جی بالارد و انطباق آن با شرایط جاری موافق هستند. سینا میلر می گوید: «من بخشی هایی از خودم را در شخصیت های مختلف فیلم می دیدم بعلاوه فیلم این سوال را طرح می کند که در چنین وضعیت فرضی من چکار می کنم و کجا می ایستم. این نکته برای من قابل فهم است.» لوک اوانز، بازیگر فیلم در همین زمینه گفت: «با وجود اینکه کتاب دهه ۷۰ میلادی، یعنی ۳۰ سال پیش نوشته شده و فیلم هم در موقعیت همان دوره روی می دهد ولی بازتاب دقیقی از آنچیزی است که امروز در دنیا شاهد آن هستیم. آن چیزی که از طبیعت انسان، جامعه و سیستم طبقاتی می بینیم.»
فیلم «ساختمان بلند» (High-Rise) بزودی در بریتانیا و در آینده نزدیک در کشورهای دیگر نمایش داده می شود.
euronews
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:ساختمان بلند (High-Rise),جی جی بالارد (J, G, Ballard),لوک اوانز,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
کریس راک، مجری هشتاد وهشتمین مراسم اهدای جوایز سالانه آکادمی علوم و هنرهای سینما، اسکار، مراسم را با انتقاد از فقدان گوناگونی نژادی و نامزدن نشدن سیاه پوستان آغاز کرد.
مجری سیاهپوست برنامه گفت: «اینجا آکادمی اسکار است. آکادمی جوایز مخصوص سفید پوستان. اگر قرار بود برای میزبانی مراسم رای گیری شود تا نامزدها را انتخاب کنند، لابد من الان اینجا نبودم.»
شگفتی مراسم اسکار امسال، فیلم «اسپات لایت» بود که جایزه بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه را از آن خود کرد. میکائل شوگر، تهیه کننده فیلم، جایزه را از دستان مورگان فریمن گرفت. فیلم «اسپات لایت» داستان گروهی ازروزنامه نگاران بوستون گلوب است که رسوایی سوء استفاده جنسی کشیشان از کودکان را افشا کردند.
میکائل شوگر، تهیه کننده فیلم هنگام دریافت جایزه گفت: «این فیلم صدای بازماندگان است. اسکار هم برای همین است، برای شنیدن صدای این افراد که امیدواریم در واتیکان هم طنین انداز شود.»
تندیس طلایی اسکار بالاخره در دستان لئوناردو دی کاپریو ۴۱ ساله قرار گرفت. وی به خاطر بازی در فیلم «برخاسته از گور» (بازگشته) جایزه بهترین هنرپیشه مرد نقش اصلی را از آن خود کرد.
دی کاپریو طی ۲۵ سال حرفه هنرپیشگی تا کنون سه بار نامزد دریافت جایزه اسکار در رشته بهترین بازیگر مرد نقش اول، و یک بار نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش دوم مرد شده بود. این بار همه بخت او را برای بردن جایزه بهترین هنرپیشه مرد بیش از بقیه می دانستند. او در فیلم «بازگشته»، نقش شکارچی پوست را بازی کرده است که پس از حمله خرس به تصور این که می میرد در سرزمینی وحشی به حال خود رها می شود.
وی پس از دریافت جایزه به تغییرات آب و هوایی اشاره کرد و گفت: «فیلم درباره رابطه انسان با طبیعت است. طبیعتی که در سال ۲۰۱۵ گرمترین سال را در تاریخ ثبت شده اش از سرگذراند. گروه فیلم برداری ما مجبور شد به جنوبی ترین نقطه زمین برود تا سرزمینی پوشیده از برف پیدا کند. تغییرات آب و هوایی واقعیتی است که همین الان رخ می دهد.»
گرچه جایزه بهترین فیلم نصیب فیلم «بازگشته» نشد اما آلخاندرو اینیاریتو، کارگردان صاحب سبک مکزیکی، جایزه بهترین کارگردان را به خاطر این فیلم دریافت کرد. به این ترتیب او سومین کارگردانی است که دو سال پیاپی جایزه اسکار در این رشته را دریافت کرده است. سال پیش او جایزه بهترین کارگردان را برای فیلم «بردمن» از آن خود کرده بود.
بری لارسون اسکار بهترین هنرپیشه نقش اول زن را برای بازی در فیلم «اتاق» ربود. لارسون در فیلم نقش زنی را بازی می کند که مدتهای طولانی در فضایی کوچک، توسط ربایندگانش زندانی شده است. داستان فیلم «اتاق» ساختگی است، اما فیلم بازتابنده اتفاقاتی است که بر سر بسیاری از قربانیان آدم دزدی آمده است، کسانی مثل ناتاشا کامپوش اتریشی که هشت سال در اسارت نگاه داشته شدند.
مارک رایلنس، بازیگر فیلم «پل جاسوسان» جایزه اسکار در رشته بهترین هنرپیشه نقش مکمل مرد را از آن خود کرد. وی در این فیلم نقش یک مامور اطلاعاتی شورروی سابق را بازی می کند .این اسکار، اولین اسکار راینلس است. او را بیشتر بعنوان هنرپیشه تئاتر می شناسند و بازی در فیلمی ساخته اسپیلبرگ یکی از درخشان ترین نقشهای سینمایی هنر پیشه ۵۵ ساله بریتانیایی است.
آلیسیا ویکاندراسکار بهترین هنرپیشه نقش مکمل زن را دریافت کرد. این جایزه برای ایفای نقش در فیلم «دختر دانمارکی» به هنرپیشه سوئدی رسید. فیلم داستان نخستین مردی است که برای تغییر جنسیت عمل جراحی انجام می دهد. الیسیا ویکاندر در فیلم نقش همسر این مرد را بازی می کند. ویکاندر ۲۷ ساله جوان ترین نامزد دریافت این جایزه بود و هنرپیشه های باتجربه ای چون کیت وینسلت و ریچل مک آدامز با وی در این رشته رقابت می کردند.
فیلم «مد مکس، جاده خشم» شش جایزه اسکار را در رشته های فنی و هنری از آن خود کرد: جوایز رشته های بهترین صداگذاری، بهترین تدوین صدا، بهترین تدوین، بهترین طراحی لباس، بهترین گریم و بهترین طراحی صحنه به این فیلم رسید. انتظار می رفت فیلم «مد مکس، جاده خشم» جایزه بهترین فیلمبرداری را هم از آن خود کند، که البته اعضای آکادمی اسکار فیلم «برخاسته از گور» را برای این جایزه انتخاب کردند.
اسکار بهترین فیلم خارجی هم به درام هولوکاستی “پسر شائول” ساخته لازلو نِمِش، کارگردان مجار رسید. فیلم داستان مقاومت گروهی از اسراء را در زمان نسل کشی یهودیان روایت می کند.
بالاخره پس از شش بار نامزد شدن در رشته بهترین موسیقی فیلم، انیو موریکونه، آهنگساز ۸۷ ساله ایتالیایی که به خاطر موسیقی فیلم های کلاسیک وسترن «خوب، بد، زشت»، معروف است، اولین جایزه اسکار بهترین آهنگسازی را برای فیلم «هشت نفرت انگیز» ساخته کوئنتین تارانتینو با خود به خانه برد.
موریکونه قبلا در سال ۲۰۰۷ اسکار افتخاری یک عمر فعالیت هنری را دریافت کرده بود. چند روز قبل از مراسم امسال در پیاده روی مشاهیر هالیوود ستاره ای به نام او ثبت شد.
euronews
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:کریس راک,هشتاد وهشتمین مراسم اهدای جوایز اسکار,دی کاپریو, «مد مکس، جاده خشم» ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
خدایان مصر
در فیلم «خدایان مصر» به کارگردانی الکس پرویاس، که در ماه فوریه سال ۲۰۱۶ اکران می شود، خدای بیرحم تاریکی بر تاج و تخت مصر غلبه کرده و امپراتوری صلح آمیز و شکوفای آن را به هرج و مرج کشانده است. کسی که جرأت می کند علیه آن قیام کند، دزد جوانی است که معشوقه اش در دست خدای تاریکی اسیر است. خدای قدرتمند، هوروس در این نبرد مرگبار به او کمک می کند.
بتمن علیه سوپرمن، طلوع عدالت
بتمن، بدنبال هراس از عملکرد سوپرمن، ابرقهرمان خدایگونه، ناجی شهر گاتهام می شود. جنگ بتمن و سوپرمن تهدید تازه ای برای نسل بشر به حساب می آید.
فیلم «بتمن علیه سوپرمن، طلوع عدالت» که در ماه مارس سال ۲۰۱۶ اکران خواهد شد، دنباله فیلم «مرد پولادین» است که سال گذشته بیش از ۶۶۸ میلیون دلار فروش داشت.
بن افلک در این فیلم درنقش بتمن، هنری کاویل در نقش سوپرمن، امی آدامز درنقش لوئیس لین و جسی آیزنبرگ درنقش لکس لوتر بازی می کنند.
جنگ زمستانی شکارچیان
فیلم «جنگ زمستانی شکارچیان» داستان زنده شدن روانا توسط خواهرش فریا ملکۀ برفی است. اریک که پیش از این، در جنگ سفید برفی با روانا و عشق ممنوعه او سارا کمک کرده بود، با شکارچیانی که از جنگندگان گروه فریا جدا شده اند به جنگ با روانای شرور می پردازد.
این فیلم به کارگردانی سدریک نیکلاس تریان و بازیگری کریس همسورث، جسیکا چستین و چارلیز ترون در ماه آوریل سال ۲۰۱۶ در سینما نمایش داده می شود.
کاپیتان آمریکا، جنگ داخلی
فیلم «کاپیتان آمریکا، جنگ داخلی»، شرح تغییراتی است که پس از صدمات ناشی از فعالیت «انتقامجویان» پیش می آید. به این ترتیب که فشار سیاسی برای استقرار یک سیستم متمرکز فرماندهی دولتی بالا می رود تا این ابرقهرمانان کنترل شوند و تحت نظر دولت کار کنند.
این موضوع بین انتقامجویان شکاف می اندازد. یک دسته به رهبری استیو راجرز برای استقلال عمل در دفاع از بشریت می جنگند و دسته دیگر به رهبری تونی استارک از دولت حمایت می کنند.
این فیلم توسط برادران روسو کارگردانی شده و در ماه آوریل یا مه سال ۲۰۱۶ اکران می شود. بازیگران فیلم عبارتند از: اسکارلت جانسون، تام هولاند و الیزابت اولسن.
مردان ایکس، آپوکالیپس
فیلم «مردان ایکس، آپوکالیپس»، فیلمی درباره ظهور مجدد ابرقهرمانان آمریکا است که بر اساس شخصیت های کمیک مارول ساخته شده است.
در این فیلم “آپوکالیپس” قدرتمند، پس از هزاران سال بیدار می شود و می خواهد با جمع کردن گروهی از مردان ایکس، نظم نوینی در جهان برقرار کند. در مقابل راون به کمک پروفسور ایکس با رهبری مردان ایکس در مقابل آپوکالیپس می ایستد.
این فیلم که گفته می شود جمع بندی فیلمهای سه گانه مردان ایکس است، در ماه مه سال ۲۰۱۶ در سینما نمایش داده می شود.
آلیس، آنسوی آینه
فیلم «آلیس، آنسوی آینه» داستان بیدار شدن آلیس در سرزمین عجایب و سفر جدید او در سرزمین پر رمز و راز تازه است. وی این بار به کمک دوستان جدیدش با خدای شرور زمان مبارزه می کند تا این دنیای فوق العاده را نجات دهد.
کارگردان فیلم، جیمز بابین و هنرپیشگان آن جانی دپ، آن هاتاوی، هلن بونهام کارتر هستند. این فیلم ماه مه یا ژوئن سال ۲۰۱۶ اکران می شود.
در جستجوی دوری
«در جستجوی دوری» سیزده سال پس از انیمیشن موفق کمپانی پیکسار “درجستجوی نمو” در سال ۲۰۱۶ به صحنه می آید.
این فیلم “نمو” و عشق او “دوری” را به هم می رساند و معنی واقعی خانواده را در این جستجو به نمایش می گذارد.
«در جستجوی دوری» به کارگردانی آندرو استانتن و بازیگری ادریس البا، دومینیک وست، دیان کیتون ماه ژوئن سال ۲۰۱۶ اکران می شود.
افسانه تارزان
در فیلم افسانه تارزان، تارزان که به زندگی در لندن عادت کرده است به جنگل فرستاده می شود تا درباره یک فعالیت مشکوک اربابان جنگ در کنگو تحقیق کند. فیلم، محصول استودیوی وارنر می باشد و دیوید ییتس آن را کارگردانی کرده است. الکساندر سکارزگارد، مارگو روبی و کریستوف والتز از جمله بازیگرن آن هستند.
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:باکس آفیس,هالیوود,فیلمهایی که سال ۲۰۱۶ اکران می شوند ,بتمن علیه سوپرمن,خدایان مصر, طلوع عدالت,جنگ زمستانی شکارچیان,مردان ایکس,کاپیتان آمریکا، جنگ داخلی, آپوکالیپس,افسانه تارزان,در جستجوی دوری,آلیس، آنسوی آینه,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
با نزدیک شدن به تاریخ رقابت های اسکار۲۰۱۶، فیلم های منتخب در فهرست نهایی کدام هستند؟
«اسپات لایت» (Spotlight) «اسپات لایت» به کارگردانی تام مک کارتی در شش رشته از جمله بهترین فیلم و کارگردان نامزد شده است. این فیلم، براساس داستانی واقعی و الهام بخش از روزنامه نگاری تحقیقی روزنامه بوستون گلوب است که سواستفاده های جنسی گسترده کشیشان از کودکان در شهر بوستون آمریکا را افشا کردند. این رسوایی باعث سرافکندگی و شکست کلیسا در آمریکا شد. فیلم درحالیکه از این روزنامه نگاران قهرمان نمی سازد، با احترام به سوژها و مخاطب، با سادگی و متانت کامل جزییات تکان دهنده را نشان می دهد.
«بیگ شورت» (The Big Short) «بیگ شورت» مهارت هالیوود در پاسداری از ارزش های اخلاقی را، این بار در وال استریت نشان می دهد. فیلم با شرکت کریستین بیل، برد پیت، رایان گاسلینگ و استیو کارل در پنج رشته نامزد شده است. فیلم به کارگردانی آدام مک کی تصویری از ظاهر بی عیب و نقص و وسوسه انگیز بانکداران و سرمایه گذارهای آمریکایی و نقش آنان در بروز بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ آمریکا است. چهار سرمایه گذار یا دلال کوتاه مدت بازارهای مالی، با استفاده از فریبکاری دولت، رسانه ها و بانک ها با پیش بینی انفجار در بازار مسکن، از نتایج فاجعه بار آن سرمایه کلانی نصیب خود کردند.
«پل جاسوسان» Bridge of Spies «پل جاسوسان» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ با استقبال تماشاگران و نیز با شش نامزدی از سوی آکادمی اسکار همراه بوده است. قهرمان فیلم، وکیل اهل بروکلین با بازی تام هنکس، از طرف سیا مامور شده تا جاسوس آمریکایی اسیر در اتحاد شوروی را آزاد کند. پل جاسوسان به پلی معروفی در برلین اشاره می کند که محل تعویض زندانیان بین غرب و اتحاد شوروی در جریان جنگ سرد بود.
«مکس دیوانه: جاده خشم» (Mad Max: Fury Road) «مکس دیوانه: جاده خشم» به کارگردانی جرج میلر، دنباله فیلم های مکس دیوانه، از فیلم های معمول در فهرست منتخبان اسکار نیست. اما با ده نامزدی فیلم تا اکنون توجه تماشاگران و همچنین منتقدان را به یک اندازه جلب کرده است. فیلم آخرالزمانی با افسون کامیکازها و قهرمانان از خودگذشته به همراه جلوه های ویژه فوق العاده، نبردی بی پایان و آتش بازی پرهیجان در صحرا است.
رقابت های اسکار هر سال هنر هفتم و ستاره ها را هیجان زده و مخاطبان را مجذوب خود می کند.
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:نامزدان دریافت اسکار ۲۰۱۶,«اسپات لایت» (Spotlight) ,«مکس دیوانه: جاده خشم» (Mad Max: Fury Road) ,«بیگ شورت» (The Big Short) ,«پل جاسوسان» Bridge of Spies,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
«بازگشته» فیلمی است که از رمانی به همین نام اقتباس شده و تلاش برای زنده ماندن و قدرت خارق العاده روح انسانی را روایت می کند.
هیو گلاسِ دام گذار که نقش او را لئوناردو دی کاپریو ایفا می کند در جنگلهای سرد کوهستانی توسط یک خرس گریزلی دریده و زخمی می شود. همراهانش او را همانطور رها می کنند تا بمیرد اما تلاش وصف ناپذیر هیو گلاس برای زنده ماندن در نهایت به نتیجه می رسد. او مسیری طولانی و صعب العبور را با دشواری طی می کند تا به محل زندگی اش بازگردد و به سراغ کسانی برود که به او خیانت کردند.
آلخاندرو گونزالس ایناریتو کارگردان مکزیکی فیلم می گوید: «این داستان باید روایت می شد. سوژه های بسیاری هستند که امروز بازتاب خوبی پیدا می کنند. داستان به کنگاش در باره انتقام می پردازد. نوعی رابطه پدر و فرزندی که پسر از تبعیض های نژادی رنج می برد. ماجراجویی، استقامت و انعطاف محور اصلی فیلم است که درصحنه های اکشن و نیز لحظات احساسی به تصویر کشیده شده است.»
«بازگشته» ظرف شش ماه و تنها با استفاده از روشنایی روز فیلمبرداری شده است. کلیه مراحل فیلمبرداری درطول زمستانهای بلند و سردِ کانادا و نیز در جنوب آرژانتین انجام شده است.
لئوناردو دی کاپریو بازیگر نقش اول فیلم می گوید: «من هیچگاه در یک فیلم اینقدرتمرین نداشته ام. در روز تنها اندکی از فیلم جلو می رفت. ما در جلوی دوربین با فیلمبرداران تمرین های زیادی را انجام می دادیم تا بالاخره در ساعت پایانی به آنچه می خواستیم نزدیک می شدیم و سکانس مورد نظر فیلمبرداری می شد. کمی شبیه کار زنده تلویزیونی بود. فکر می کنم که نتیجه این سختکوشی و دقت در فیلم بخوبی پیداست.»
این اثر پرزحمت و ارزشمند جواب خود را گرفت. «بازگشته» در چهار بخش از جمله بهترین بازیگر مرد برای لئوناردو دی کاپریو نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شد.
euronews 2016
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:«بازگشته»,‘The Revenant’,لئوناردو دی کاپریو,آلخاندرو گونزالس ایناریتو,خرس گریزلی,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
"جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد"، هفتمین اپیزود از مجموعه فیلمهای جنگ ستارگان است که اکران افتتاحیه خود را دوشنبه شب (۱۴ دسامبر) در لس آنجلس جشن گرفت.
نه تنها هواداران این مجموعه که فرصت حضور در اکران افتتاحیه را داشتند، تازهترین قسمت "جنگ ستارگان" را ستودند، بلکه جف بوک، یکی از منتقدان مطرح فیلم به خبرگزاری فرانسه گفت: «احتمالا این بزرگترین اکران افتتاحیه چند دهه اخیر است.»مضمون و جزییات این فیلم اگر چه هنوز برملا نشده و باید تا آغاز اکران عمومی همچنان منتظر ماند، اما نخستین واکنشهای منتقدانی که در نمایش افتتاحیه حضور داشتهاند، ستایشآمیز بوده است.
ربکا کیگان، منتقد نشریه لسآنجلس تایمز هواداران "جنگ ستارگان" را خطاب قرار داده و فقط پیشاپیش گفته است: «این، فیلم شما خواهد بود!، از لحاظ داستان، نقشها، طراحی و طنز».جرج لوکاس، تهیهکننده و کارگردان صاحبنام هالیوود و خالق جنگ ستارگان قصد ساخت قسمتی تازه را نداشت و از این رو، حقوق تهیه این فیلم را به کمپانی دیزنی فروخت. قسمت هفتم این مجموعه "جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد" رسما در روز ۱۷ دسامبر در سینماهای آلمان به اکران عمومی در خواهد آمد. کارگردانی این اپیزود را جی.جی. آبرامز برعهده داشته است.شماری از هواداران پروپاقرص "جنگ ستارگان" برای آنکه لحظهای از این رویداد مهم را از دست ندهند و از نزدیک شاهد کموکیف و حاشیههای اکران افتتاحیه باشند، یک شب پیش از نمایش افتتاحیه بساط خود را جلوی محل برگزاری پهن کرده و ساعتها انتظار کشیدند. برخی از آنها هم حتی برای خوابیدن، لباسهایی خاص بر تن کردند، تا عشق و علاقه خود به جنگ ستارگان را نشان دهند.
شب پیش از نمایش دمای لس آنجلس به تنها ۸ درجه سانتیگراد رسید، اما طرفداران "جنگ ستارگان" صبورانه منتظر ماندند و احتمالا کوشیدند با بحث و گمانهزنی درباره داستان و قهرمانان اپیزود جدید، خود را بیدار و سرحال نگه دارند.در سال ۱۹۷۷ میلادی بود که نخستین فیلم جنگ ستارگان به نمایش درآمد. در آن زمان هیچکس حتی تصورش را هم نمیکرد که این فیلم به این درجه از محبوبیت و شهرت در جهان برسد. "جنگ ستارگان" در یک کلام "نبرد نیک و شر" در کهکشانهای دوردست را روایت میکند. مجموعه فیلمهای "جنگ ستارگان" از لحاظ فروش یکهتاز است و تا سال ۲۰۱۲ میلادی ۲۴ میلیارد یورو فروش داشته است.
داستان و جزییات تازهترین قسمت از مجموعه "جنگ ستارگان" از مسائلی بود که دستاندکاران این فیلمها تا آخرین لحظه کوشیدند، از برملا شدن آن جلوگیری کنند. دیزی ریدلر که از نقشآفرینان این فیلم است، گفت که اجازه نداشته است، در مورد بازیگریاش در این فیلم چیزی به دیگران بگوید و تنها پدرومادرش و یکی از خواهران او از اینکه او در اپیزود هفتم نقشآفرینی کرده، آگاه بودهاند. مارک همیل که امروز ۶۴ ساله است، نقش لوک اسکایواکر را در اپیزودهای چهارم تا ششم فیلم "جنگ ستارگان" که در سال ۱۹۷۷ اکران شد، برعهده داشت. او با توجه به نقشآفرینی در اپیزود هفتم نیز دوشنبه شب (۱۴ دسامبر) در اکران افتتاحیه "جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد" حضور داشت.
dw ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
کرک داگلاس، هنرپیشه اسطورهای هالیوود، روز ۹ دسامبر تولد ۹۹ سالگیاش را جشن گرفت. وی که یکی از هنرپیشههای دوران طلایی هالیوود در سالهای دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی به شمار میرود در بیش از ۸۰ فیلم ایفای نقش کرده است. از جمله نقشهای ماندگار کرک داگلاس "اسپارتاکوس" است. پسر او مایکل داگلاس نیز راه پدر را در پیش گرفت و اکنون یکی از چهرههای شناخته شده سینمای هالیوود به شمار میرود.
dw ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:کرک داگلاس، هنرپیشه اسطورهای هالیوود,"اسپارتاکوس",مایکل داگلاس,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
فرانک سیناترا در طی شش دهه فعالیت هنری خود موفق شد به سبکی منحصربهفرد دست یابد و در عین حال علیرغم تغییر سلیقه و ذائقه مخاطبان موسیقی موفقیت تجاری ترانههایش را حفظ کند. او با گذشت زمان به یکی از مهمترین چهرههای موسیقی در آمریکا و جهان بدل شد.
سیناترا به عنوان خواننده، هنرپیشه و چهرهای که با تکیه بر هنرهای گوناگون مخاطبان را جذب و سرگرم میکنند، الگوی بسیاری بوده است.
او با ضبط ۱۸۰۰ ترانه، بازیگری در ۶۰ فیلم، کسب ۹ جایزه گرمی و یک جایزه اسکار به جایگاهی در صنعت فیلم و موسیقی دست یافت که بسیاریها رویای آن را در سر میپرورانده و میپرورانند.در بین سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۹۵ همواره یکی از ترانههای فرانک سیناترا در بین فهرست ترانههای پرفروش هفته که مجله معتبر بیلبورد منتشر میکرد، به چشم میخورد.Something stupid یکی از این ترانهها بود که فرانک سیناترا آن را به همراه دخترش، نانسی اجرا کرده است.این ترانه در سال ۱۹۶۷ توانست گوی سبقت را از دیگر ترانهها برباید و به ترانهی شماری یک در آمریکا و بریتانیا بدل شود.
استعدادی که کشف شد
فرانک سیناترا در ۲ دسامبر سال ۱۹۱۵ در نیو جرسی به دنیا آمد. پدرش بوکسور آماتور و مأمور آتشنشانی بود و مادر ایتالیاییتبارش نیز رئیس شعبه محلی حزب دموکرات در هوبوکن (Hoboken) در ایالت نیو جرسی.
در بهار سال ۱۹۳۹ هری جیمز، یکی از ترومپتنوازان معروف به استعداد فرانک سیناترا پی برد و به این ترتیب رویای سیناترا برای ضبط نخستین صفحه محقق شد. این دو چهره در طول چند دهه همکاری بیش از ۱۸۰ قطعه مشترک ضبط کردند که بسیاری از آنها به جمع دهترانه پرفروش روز راه یافتند و ماندگار شدند، از جمله ترانه I’ll never smile again.
سیناترا در بهار ۱۹۴۲ فعالیت انفرادی خود را آغاز کرد؛ فعالیتی که در عالم موسیقی و فیلم کمنظیر بوده و است. بازیگری درخشان او در تئاتر پارامونت در نیویورک سبب شد که سیناترا به نخستین الگوی نوجوانان و جوانان آمریکایی بدل شود.
در همین دوران بود که طرفدارانش به او لقب The Voice (صدا) را دادند. سیناترا با صدای ویژه و منحصربهفردش توانست رنگی خاص و بینظیر به شماری از ترانههای مشهور و کلاسیک آمریکایی ببخشد.
بسیاری از ترانههایی که با صدای او اجرا شدهاند، از ترانههای خاطرهانگیز و همیشهسبز دنیای موسیقی محسوب میشوند. یکی از این ترانهها My Way (راه من) است که به گوش کمتر علاقمند موسیقی ناآشناست.
در سال ۱۹۵۰ تارهای صوتی فرانک سیناترا دچار بیماری شد و او به مدت پنج سال از صحنه موسیقی دور بود تا اینکه با ترانهی حزنانگیز In the wee small hours بازگشتی موفق را جشن گرفت. آلبوم Songs for swinging lovers که در سال ۱۹۵۶ به انتشار رسید، ۶۶ هفتهی تمام در بین آلبومهای پرفروش فهرست نشریه بیلبورد بود.
چهره محبوب سینما
فرانک سیناترا را میتوان هنرمندی همهفنحریف دانست. او در طی چندین دهه فعالیت هنری در ۶۰ فیلم نقشآفرینی کرد و در سال ۱۹۵۳ حتی موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین نقش مکمل مرد برای بازیگری در فیلم "از اینجا تا ابدیت" شد. از آن پس بود که درهای هالیوود نیز به روی او گشوده شد.
سیناترا به خاطر صدای فوقالعادهاش هم در فیلمهای موزیکال حضور یافت و هم در فیلمهایی جدی مانند "مرد بازوطلایی".
بازیگری در این فیلم حتی نامزدی جایزه اسکار برای بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای سیناترا به ارمغان آورد.فرانک سیناترا تنها به خاطر نقش پررنگاش در صحنه فیلم و موسیقی خبرساز نبود. او از روحی باز و آزاد برخوردار بود، اما این بعد از ابعاد شخصیتی او کمتر مورد توجه رسانهها قرار داشت تا ارتباطاتی که گفته میشد با مافیا دارد.این هنرمند محبوب که میلیونها دلار کمکهای خیریه انجام داد از دشمنان و مخالفان صریح نژادپرستی بود. او بود که توانست هنرمندانی سیاهپوست چون سمی دیویس جونیر را به موفقیت برساند.از این دو ترانههایی خاطرهانگیز نیز به جای مانده است، از جمله ترانهی "من و سایهام" که در سال ۱۹۵۸ روانه بازار شد.
سیناترا و زنان
روابط شخصی و عاشقانه فرانک سیناترا نیز از دیگر دلایلی بود که او را در کانون توجه رسانهها قرار داد.سیناترا در سال ۱۹۳۹ با نانسی بارباتو، عشق دوران دبیرستانیاش ازدواج کرد و سه فرزند نیز حاصل این زناشویی بود.او اما همسرش را ترک کرد تا در سال ۱۹۵۱ با آوا گاردنر، چهرهی زیباروی هالیوود ازدواج کند. زندگی مشترک این زوج تنها دو سال دوام یافت و چند سال طول کشید تا آنها رسما از هم طلاق بگیرند.
سیناترا در سال ۱۹۶۶ با میا فارو ازدواج کرد؛ رویدادی که از دید رسانههای آن دوران رسواییبرانگیز بود. سیناترا در آن زمان ۵۰ سال داشت و میا فارو ۲۰ سال! عمر این زناشویی نیز پس از ۲ سال به پایان رسید.باربارا مارکس چهارمین و آخرین همسر فرانک سیناترا بود. این دو در سال ۱۹۷۶ با یکدیگر ازدواج کردند.
آخرین ترانهی جاودانی فرانک سیناترا "نیویورک نیویورک" است که در سال ۱۹۷۷ اجرا شد و ترانهی متن فیلمی به همین نام به کارگردانی مارتین اسکورسیزی و بازیگری رابرت دونیرو و لایزا مینلی بود. این ترانه را میتوان به نوعی سرود غیر رسمی نیویورک نیز دانست.فرانک سیناترا در دهه نود میلادی آلبومی تحت عنوان "ترانههای دوصدایی" منتشر کرد که قطعات معروف قدیمی را با اجرا و همکاری ستارگان محبوب آن زمان، از جمله بونو، خواننده گروه معروف U2 دربرمیگرفت.
سیناترا در ۱۴ ماه مه ۱۹۹۸ درگذشت. او علیرغم تمامی خبرهای منفی و شایعات و بدنامیهایی که در رسانهها نصیبش شد، توانست به جایگاهی ویژه در آسمان فیلم و موسیقی دست یابد و به چهرهای بدل شود که توانست "رؤیای آمریکایی" را محقق سازد؛ رؤیای اینکه میتوان با استعداد و پشتکار از هیچ به همه چیز رسید.
dw ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:سیناترا,فرانک سیناترا, فیلمهای موزیکال,خواننده، هنرپیشه, Songs for swinging lovers, I’ll never smile again,Something stupid,,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
مورین اوهارا در سن ۹۵ سالگی در منزل مسکونی خود در ایالت آیداهو در غرب آمریکا درگذشت. او در سال ۱۹۲۰ در جنوب دوبلین (ایرلند) متولد شده بود. مایکل هیگینز، رئیس جمهوری ایرلند خبر درگذشت اوهارا را "اندوهی بزرگ" توصیف کرد.
اوهارا را "بازیگری برجسته و انعطافپذیر" میدانند. او پس از چند تجربهی تئاتری و نقشآفرینی در چند فیلم در بریتانیا، در سال ۱۹۳۹ به آمریکا رفت و نامش با بازی در فیلم سیاه و سفید "گوژپشت نوتردام" به کارگردانی ویلیام دیترله بر سر زبانها افتاد.
نقشآفرینی در فیلمهای جان فورد، کارگردان و تهیهکنندهی سرشناس آمریکایی، را میتوان نقطه عطف زندگی هنری مورین اوهارا دانست.
او در سال ۱۹۴۱ به دلیل نقشآفرینی در درام "دره من چه سرسبز بود" به شهرت جهانی رسید. جان فورد کارگردان این فیلم بود. "دره من چه سرسبز بود" نامزد دریافت ۱۰ جایزه اسکار شد و در نهایت ۵ اسکار، از جمله اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کرد.
"ملکه تکنی کالر"
مورین اوهارا در مجموع در پنج فیلم جان فورد جلوی دوربین رفت. او در وسترن "ریو گرانده" به کارگردانی فورد، همبازی جان وِین بود.
با رنگیشدن فیلمها و مشخصشدن سرخی مو و سبزی چشمان اوهارا، لقب "ملکهی تکنی کالر" (فرایند رنگی کردن فیلمهای سیاه و سفید) به او اهدا شد.
اوهارا یکی از زیباروترین بازیگران زن هالیوود شمرده میشد. او که ستارهای در پیادهرو شهرت هالیوود دارد، در زندگینامهاش مینویسد: «در جوانی، به نظر خودم اصلا زیبا نبودم. به من میگفتند چهرهای اخمو دارم. برعکس وقتی وارد هالیوود شدم ناراحت بودم که به خاطر خوشعکس بودن، نقشهای غمگین به من پیشنهاد نمیشد.»
مورین اوهارا در سالهای دههی ۱۹۶۰ عموما نقشهای کمدی ایفا و تقریبا فقط در برنامههای تلویزیونی بازی میکرد.
او در دههی ۱۹۷۰ به فعالیت هنری خود پایان داد و با همکاری همسر سومش، چارلز بلر، مدیریت یک شرکت هواپیمایی را برعهده گرفت. پس از مرگ بلر، اوهارا نخستین زن تاریخ آمریکا لقب گرفت که هدایت یک شرکت هواپیمایی تجاری را بر عهده دارد.
مورین اوهارا سال گذشته اسکار افتخاری یک عمر فعالیت هنری را دریافت کرد.
dw ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:مورین اوهارا ,"ملکه تکنی کالر",همبازی جان وِین,هالیوود,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
طبق گزارش وبسایت جوایز جشنواره آسیا پاسیفیک، مایکل هاوکینگز، رئیس این جشنواره پنجشنبه (۲۲ اکتبر/ ۳۰ مهر) نامزدهای دریافت جوایز نهمین دوره از این جشنواره را معرفی کرد. فاطمه معتمدآریا از ایران برای بازی در فیلم "بهمن"، به کارگردانی مرتضی فرشباف، نامزد کسب جایزه بهترین بازیگر زن نقش اول شده است.
در این دوره از جشنواره فاطمه معتمدآریا با چهار زن دیگر از روسیه، فیلیپین، ژاپن و کره جنوبی برای دریافت جایزه بهترین بازیگر زن رقابت میکند.
مایکل هاوکینگز ضمن معرفی نامزدها گفت: «فیلم یکی از قدرتمندترین ابزارهایی است که با استفاده از آن ما با فرهنگهای دیگر ارتباط برقرار میکنیم و از آنها یاد میگیریم.»
فیلم "آدمکش"، ساخته هو شیائو شین از تایوان با سه نامزدی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین تصویربرداری پیشروی این رویداد سینمایی است. این فیلم در جشنواره کن امسال (۲۰۱۵) جایزه بهترین کارگردانی را از آن خود کرد. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:فاطمه معتمدآریا,فیلم "بهمن",مرتضی فرشباف, جشنواره آسیا پاسیفیک,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
زیبایی طبیعی، طبع آرام و استعداد چشمگیر اینگرید برگمن را به یکی از ستارگان دوران طلایی هالیوود بدل ساخت. تماشاگران شیفتهاش بودند، هالیوود او را میستود و منتقدان او را "ترکیبی از دلفریبی و معصومیت" لقب داده بودند.یکصد سال از تولد اینگرید برگمن میگذرد، بازیگری که از ستارگان فراموشنشدنی آسمان سینما محسوب میشود. در تاریخ فیلم و سینما شاید کمتر هنرپیشه زنی را بتوان یافت که در چنین طیف گستردهای از چهرههای برجسته و محبوب سینمایی همکاری کرده باشد، از آلفرد هیچکاک و روبروتو روسلینی گرفته تا همفری بوگارت، گری کوپر، کری گرانت، آنتونی کوئین، یول برینر و عمر شریف.اینگرید برگمن روز ۲۹ اوت ۱۹۱۵ از مادری آلمانی و پدری سوئدی در استکهلم متولد شد. پس از فوت والدینش در سالهای کودکی به نزد اقوامش فرستاده شد.
۱۷ ساله بود که در یک مسابقه هنرپیشگی توجه داوران را به خود جلب کرد و توانست بورس تحصیلی تئاتر سلطنتی در استکهلم را به دست آورد.استعداد چشمگیر اینگرید در بازیگری به زودی کشف شد. او در سال ۱۹۳۲ نخستین پیشنهادها را برای ایفای نقش در فیلم دریافت کرد.بازی درخشان برگمن در سال ۱۹۴۶ در نمایشنامهی Joan of Lorraine اینگرید برگمن برای نخستین بار در سال ۱۹۳۹ به هالیوود رفت. او در آن زمان در زادگاهش سوئد هنرپیشهای شناختهشده بود. او که در سال ۱۹۳۶ در فیلم سوئدی "میانپرده" (Intermezzo) بازی کرده بود، در آمریکا در بازسازی دوباره همین فیلم ایفای نقش کرد. استقبال مخاطبان از این محصول هالیوودی چشمگیر بود و نوید ظهور یک ستاره جدید را میداد. نمایی از نسخه آمریکایی "میانپرده" با بازیگری برگمن و لسلی هاوارد.فیلمی که اینگرید برگمن را به شهرتی جهانی رساند و جاودانه کرد، "کازابلانکا" بود. اینگرید برگمن در نقش الزا لاند در فیلم "کازابلانکا" در کنار همفری بوگارت یکی از به یادماندنیترین نقشهای خود در سینما را به جای گذاشت.
زوج هنری برگمن و بوگارت در این فیلم به یکی از عاشقانهترین زوجهای تاریخ سینما تبدیل شدند.در سال ۱۹۴۴ فیلم "چراغ گاز" با بازیگری اینگرید برگمن به نمایش درآمد؛ فیلمی که یک سال بعد جوایز متعددی را برای او به ارمغان آورد، از جمله جایزه اسکار و گلدن گلوب برای بهترین بازیگر نقش اول زن.اینگرید برگمن و کری گرانت در سال ۱۹۴۶ در فیلم "بدنام" ساخته آلفرد هیچکاک در کنار یکدیگر قرار گرفتند. بوسه مشهور آن دو در این فیلم، در آن زمان به عنوان طولانیترین صحنهی بوسه در تاریخ سینما به ثبت رسید.اینگرید برگمن و روبرتو روسلینی، کارگردان شهیر ایتالیایی نخستین فیلم مشترکشان را در سال ۱۹۴۹ ساختند.
برگمن که در آن زمان متأهل بود، به روسلینی دل بست و از او باردار شد. انتشار این خبر رسوایی و جنجال بزرگی در آمریکا به راه انداخت. اینگرید برگمن اندکی بعد از همسرش، یک دنداپزشک سوئدی، طلاق گرفت و همراه با روبرتو روسلینی به رم رفت. آن دو در سال ۱۹۵۰ با یکدیگر ازدواج کردند.دوران زناشویی روسلینی و برگمن بیش از ۸ سال دوام نداشت. آنها در سال ۱۹۵۷ رسما از هم جدا شدند؛ اما از زندگی مشترک آنها ۷ فیلم سینمایی و ۳ فرزند باقی ماند: در سال ۱۹۵۰ پسری به نام روبرتینو به دنیا آمد، و در سال ۱۹۵۲ دو دختر دوقلو در رم پا به جهان گذاشتند که ایزابلا یکی از آنها بود.ایزابلا روسلینی ۵ ساله بود که پدر و مادرش از هم جدا شدند.
او نخست نزد پدر نامدار خود در رم ماند، سالهای کودکی و جوانی را در ایتالیا و فرانسه گذراند و با سه زبان انگلیسی و ایتالیایی و فرانسوی بزرگ شد. ایزابلا روسلینی امروزه یکی از چهرههای محبوب و موفق عالم سینما به شمار میرود و افزون بر بازیگری تا کنون چندین بار در جمع داوران جشنوارههای بزرگ بینالمللی حضور داشته است. جایزه "تونی" را برایش به ارمغان آورد. این جایزه از سال ۱۹۴۷ هر ساله به نقشهای ایفا شده و تولیدات نمایشی برادوی (نیویورک) داده و به عنوان مهمترین جایزه عرصه تئاتر آمریکا شناخته میشود.
اینگرید برگمن و کری گرانت ۱۲ سال بعد از نخستین همکاریشان بار دیگر در فیلم "بیاحتیاط" Indiscreet همبازی شدند. "بیاحتیاط" دومین نمونه موفقیتآمیز از بازی مشترک این دو ستارهی بزرگ است. برگمن و گرانت در سال ۱۹۵۹ به خاطر بازی در این فیلم نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب برای بهترین هنرپیشگان نقش اول مرد و زن شدند.
اینگرید برگمن که پس از جدایی از روبرتو روسلینی به آمریکا برگشته بود، به زودی جایگاه خود را در سینمای هالیوود بازیافت. او پس از بازی در شماری از فیلمهای اروپایی، در سال ۱۹۵۷ برای دومین بار به خاطر بازی در فیلم "آناستازیا" جایزه اسکار را برنده شد.کری گرانت و اینگرید برگمن دوستانی خوب در هالیوود به شمار میرفتند. در سال ۱۹۵۶ زمانی که جایزه اسکار بهترین هنرپیشه زن برای بازی در فیلم "آناستازیا" به اینگرید برگمن تعلق گرفت، کری گرانت برای دریافت جایزه به جای وی به روی صحنه رفت. برگمن در آن زمان هنوز آمادگی رویارویی با جامعه آمریکا را به دلیل رابطه جنجالیاش با روسلینی نداشت.اینگرید برگمن یک سال پس از جدایی از روبرتو روسلینی بار دیگر ازدواج کرد. همسر جدید او لارس اشمیت، تهیهکنندهی سوئدی بود. پیوند این دو چهره در سال ۱۹۷۵ شکسته شد.سال ۱۹۷۵ اگرچه سال جدایی برگمن لارس اشمیت بود، اما از لحاظ هنری موفقیتهایی نیز برای برگمن به همراه داشت. او به خاطر بازی در فیلم "قتل در قطار سریعالسیر شرق" (محصول ۱۹۷۴) جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را دریافت کرد.اینگرید برگمن یک سال بعد نیز مورد ستایش قرار گرفت و جایزه افتخاری اسکار به پاس یک عمر فعالیت هنری به او اهدا شد.اینگرید برگمن یک سال بعد نیز مورد ستایش قرار گرفت و جایزه افتخاری اسکار به پاس یک عمر فعالیت هنری به او اهدا شد. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:اینگرید برگمن,روسلینی,سینمای هالیوود,کری گرانت,بوگارت,آلفرد هیچکاک ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
مجله فوربس میگوید جنیفر لارنس، هنرپیشه سرشناس برنده اسکار، پردرآمدترین هنرپیشه زن دنیا در سال ۲۰۱۵ بوده است.
درآمد این هنرپیشه ۲۵ ساله در این سال به ۵۲ میلیون دلار رسیده است.
پردرآمدترین بازیگران زن هالیوود در سال ۲۰۱۵ به نوشته فوربس
جنیفر لارنس : ۵۲ میلیون دلار اسکارلت یوهانسن : ۳۵.۵ میلیون دلار ملیسا مککارتی : ۲۳ میلیون دلار فن بینگبینگ : ۲۱ میلیون دلار جنیفر انیستون : ۱۶.۵ میلیون دلار جولیا رابرتس : ۱۶ میلیون دلار آنجلینا جولی : ۱۵ میلیون دلار ریز ویتراسپون : ۱۵ میلیون دلار آن هتووی : ۱۲ میلیون دلار کریستین استیوارت : ۱۲ میلیون دلار
پردرآمدترین بازیگران مرد هالیوود در سال ۲۰۱۵ به نوشته فوربس
رابرت داونی جونیور : ۸۰ میلیون دلار جکی چان : ۵۰ میلیون دلار وین دیزل : ۴۷ میلیون دلار بردلی کوپر : ۴۱.۵ میلیون دلار آدام سندلر : ۴۱ میلیون دلار تام کروز : ۴۰ میلیون دلار آمیتاب باچان : ۳۳.۵ میلیون دلار سلمان خان : ۳۳.۵ میلیون دلار آکشی کومار : ۳۲.۵ میلیون دلار مارک والبرگ : ۳۲ میلیون دلار
dw ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:مجله فوربس,پردرآمدترین بازیگران زن هالیوود2015,پردرآمدترین بازیگران مرد هالیوود2015,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
"دنیای ژوراسیک ۲"
تهیهکنندگان فیلم "دنیای ژوراسیک" از نمایش دنباله این فیلم در سال ۲۰۱۸ خبر دادند. در "دنیای ژوراسیک ۲" نیز همانند قسمت اول، کریس پرت و برایس دالاس هاوارد ایفای نقش خواهند کرد. کارگردانی این فیلم را کالین ترورو برعهده خواهد داشت و استیون اسپیلبرگ و فرانک مارشال نیز همانند قسمت اول اعضای تیم تهیهکننده آن را تشکیل خواهند داد. هنوز جزئیاتی در مورد داستان "دنیای ژوراسیک ۲" اعلام نشده است.
صدرنشینی "مأموریت غیرممکن ۵"
پنجمین قسمت از مجموعه فیلمهای "مأموریت غیرممکن" با بازی تام کروز گیشههای فروش بلیط در سینماهای آمریکا را به تسخیر خود درآورده است. قسمت جدید که "مأموریت غیرممکن: ملت یاغی" نام دارد در نخستین آخر هفته نمایشاش در آمریکا و کانادا ۵۶ میلیون دلار فروش داشت.
بازی کالین فرل در مجموعه جدید هری پاتر
انتظار علاقمندان داستانهای هری پاتر سال ۲۰۱۶ به سر خواهد آمد. فیلمی جدید از این مجموعه قرار است با شرکت هنرپیشههای مشهور در سینماها به نمایش درآید. در این فیلم که "جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها" نام دارد، از جمله کالین فرل، هنرپیشه ۳۹ ساله بازی میکند. این فیلم در اصل نام کتابی به قلم جی کی رولینگ، خالق هری پاتر است که از مهمترین کتابهای آموزش جادوگری در مدرسه هاگوارتز به شمار میرود.
۴۰ سالگی شارلیز ترون
شارلیز ترون روز ۷ اوت تولد ۴۰ سالگیاش را جشن گرفت. این هنرپیشه محبوب هالیوود که متولد آفریقای جنوبی است در سال ۲۰۰۴ موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین هنرپیشه زن شد. شارلیز ترون اخیرا یک دختربچه را به سرپرستی پذیرفته است. او پیشتر نیز پسری را به فرزندخواندگی پذیرفته بود. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:شارلیز ترون,کالین فرل,جی کی رولینگ,هری پاتر سال ۲۰۱۶,"مأموریت غیرممکن ۵","دنیای ژوراسیک ۲","مأموریت غیرممکن: ملت یاغی",, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
استفانی میر (به انگلیسی: Stephenie Meyer) زاده شده با نام استفانی مورگان (Stephenie Morgan) (متولد ۲۴ دسامبر ۱۹۷۳)، نویسنده آمریکایی است که بیشتر به خاطر نگارش سری گرگ و میش مشهور است.
این سری بیش از صد میلیون نسخه در سراسر دنیا فروش رفت و به ۳۷ زبان دنیا ترجمه شد.. در سال ۲۰۰۳، هنگامی که همراه با سه فرزند خود در خانه به سر می برد، رویای خلق بلا و ادوارد به ذهنش رسید تا داستانی بنویسد که آن داستان تبدیل به گرگ و میش شد.
این کتاب در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و ناگهان میر با نویسندگان معروفی چون جوآن رولینگ مقایسه شد. میر چندین دنباله برای گرگ و میش نوشت که شامل ماه نو در سال ۲۰۰۶، کسوف در ۲۰۰۷ و سپیدهدم در ۲۰۰۸ میشد. میر همچنین در سال ۲۰۰۸، اولین رمان بزرگسال خود با ناممیزبان که یک رمان علمی–تخیلی و رمانتیک است را منتشر کرد.
میر در هفتهنامه تایم از بین ۱۰۰ انسان تاثیرگذار در سال ۲۰۰۸، در مکان ۴۹ قرار گرفت همچنین در سال ۲۰۱۰، مجله فوربز او را به عنوان ۵۹مین شخص نامدار با درآمد سالانه ۴۰ میلیون دلار قرار داد.قبل از فارغالتحصیلی، میر دوباره با دوست دوران کودکی خود کریستیئن (ملقب به پانچو) آشنا شد و در سال ۱۹۹۴، در ۲۱ سالگی با او ازدواج کرد. آنها صاحب سه فرزند پسر با نامهای گبی، ست و الی شدند. بعد از فارغالتحصیلی در رشته ادبیات انگلیسی از دانشگاه بریگهم یانگ در سال ۱۹۹۷، میر تصمیم گرفت یک خانم خانه دار شود و فرزندان خود را بزرگ کند.
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:استفانی میر خالق گرگ و میش,استفانی میر,مجله فوربز,جوآن رولینگ ,گرگ و میش ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
عمر شریف بعدازظهر یکشنبه (۱۲ ژوئیه/ ۲۱ تیر) در آرامگاه بساتین در جنوب قاهره به خاک سپرده شد.در مراسم خاکسپاری علاوه بر طارق شریف، پسر عمر شریف، گروهی از خویشاوندان و دوستان عمر شریف، عدهای از هنرمندان سینمای مصر، در کنار چند صد نفر از طرفداران و دوستداران او شرکت داشتند و به هنرپیشه نامدار ادای احترام کردند.
پیش از آن مراسم تشییع جنازه در "مسجد مشیر طنطاوی" در بخش شرقی پایتخت مصر انجام گرفت. تابوت عمر شریف در پارچهای سیاه و پرچم مصر پیچیده شده بود.عمر شریف تنها هنرپیشه سینمای عرب بود که به هالیوود راه یافت و موفقیت زیادی در سینمای بینالمللی کسب کرد.او به دنبال موفقیتهایش در سینمای جهان در دنیای عرب نیز به محبوبیتی بی نظیر دست یافت، اما به گزارش خبرگزاریها مرگ و خاکسپاری او روی هم رفته در آرامش و بدون جنجال زیاد صورت گرفت.
عمر شریف با نام اصلی میشل دیمیتری شلهوب (به انگلیسی: Michel Demitri Chalhoub) در شهر اسکندریه، مصر به دنیا آمد. وی از خانوادهای متعلق به کلیسای کاتولیک یونانی بود که اصالتاً فلسطینی-سوری-لبنانی بودند. پدر وی «یوسف شهلوب» زادهٔ لبنان بود.وی پس از ورود به سینمای مصر با یکی از ستارگان وقت سینمای مصر به نام فاتن حمامه آشنا شد و رفته رفته عاشق وی شد. به طوری که برای ازدواج با فاتن حمامه که یک مسلمان بود، به اسلام گروید و نامش را به عمر الشریف تغییر داد.حاصل ازدواج فاتن حمامه و عمر شریف پسری است به نام طارق شریف که در سال ۱۹۵۷ به دنیا آمد. زندگی مشترک عمر شریف و فاتن حمامه، ۲۰ سال ادامه داشت تا سرانجام در سال ۱۹۷۴، از یکدیگر جدا شدند. عمر شریف پس از جدایی از فاتن حمامه دیگر هیچگاه ازدواج نکرد.
وی در سال ۱۹۶۳ برای بازی در فیلم لورنس عربستان نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.عمر شریف همچنین در سال ۱۹۶۵ برای بازی در فیلم دکتر ژیواگو برنده جایزه گوی زرین برای بهترین نقش اول مرد شد. وی در فیلم سیزدهمین سلحشور و سریال جزیره اسرارآمیز نیز ایفای نقش کرده است.وی همچنین برنده «جایزه سزار بهترین بازیگر نقش اول مرد» در سال ۲۰۰۴ و «نشان سرگئی آیزنشتاین» در نوامبر ۲۰۰۵ شد.
با بلند شدن موج اسلامگرایی در جهان عرب، محبوبیت عمر شریف رو به زوال گذاشت. او از سوی اسلامگرایان به رفتارهای "غیراسلامی" متهم بود. از اتهامهای اصلی او این بود که در فیلمهای سینمایی با ستارگانی یهودی مانند الیزابت تیلور و باربارا استرایسند همبازی شده و آنها را بوسیده است.اتهام دیگر او این بود که بخشی از زندگی او صرف قماربازی میشد و در مصر صاحب یک کازینوی بزرگ بود.
عمر شریف از دخالت در سیاست پرهیز داشت اما همواره از اسلام افراطی انتقاد میکرد. او از جنبش ملی مردم مصر علیه حکومت حسنی مبارک و انقلاب ژانویه ۲۰۱۱ پشتیبانی کرد.در مصر بسیاری از مردم از مرگ و خاکسپاری عمر شریف بیتفاوت گذشتند. رسانههای جمعی نیز، برخلاف انتظار، علاقه زیادی به این رویداد نشان ندادند.عمر شریف روز جمعه گذشته (۱۰ ژوئیه ۲۰۱۵) در ۸۳ سالگی بر اثر ایست قلبی در بیمارستانی در قاهره درگذشت. او از چند سال پیش به بیماری آلزایمر مبتلا بود. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:مراسم خاکسپاری عمر شریف,عمر شریف,هالیوود , لورنس عربستان, الیزابت تیلور,دکتر ژیواگو, باربارا استرایسند,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
آدری هپبورن، ستاره درخشان دهههای پنجاه و شصت میلادی بود؛ چهرهای که بر پرده سینما قلب پسران و دختران جوان آن دوران را به تپش میانداخت. نمایشگاهی در گالری ملی پرتره در لندن که روز پنجشنبه (۲ ژوئیه) گشایش یافته است، علاقمندان را به دنیای ستارهی زیباروی هالیوود میبرد.
آدری هپبورن در روز ۴ مه ۱۹۲۹ در خانوادهای با پیشینه اشرافی در بروکسل به دنیا آمد و سپس به همراه خانواده راهی هلند شد. شانزده ساله بود که برای همیشه هلند را ترک کرد و به انگلستان رفت. با توجه به آشناییاش با باله آرامآرام به صحنه رقص و نمایش نزدیک شد و نقشهای کوچکی در تئاتر و سپس سینما به عهده گرفت. آدری هپبورن در صحنهای از فیلم "صبحانه در تیفانی".استعداد بازیگری آدری هپبورن روی صحنه تئاتر و با نمایش "ژیژی" شکوفا شد. این اثر که "کولت"، نویسنده فرانسوی آن را خلق کرده، قبلا در سینما و تئاتر اجرا شده بود، اما در صحنه برادوی نیویورک و با بازی هنرمندانه آدری هپبورن بود که سیمای دخترکی سادهدل و مهربان به نام ژیژی به طور واقعی جان گرفت.هپبورن در سال ۱۹۵۳ در اولین فیلم آمریکایی خود به نام "تعطیلات رمی" به کارگردانی ویلیام وایلر شرکت کرد و در کنار گریگوری پک بازی دلنشین و ماهرانهای ارائه داد که برای او یک جایزه اسکار به ارمغان آورد.
درخور توجه آنکه تهیهکنندگان این فیلم در ابتدا الیزابت تیلور را برای این نقش در نظر داشتند، اما کارگردان این فیلم سخت تحت تاثیر تست صحنه آدری هپبورن قرار گرفت و نقش را به او واگذار کرد.آدری هپبورن از سال ۱۹۵۲ و پس از ایفای نقش ژیژی نامی آشنا برای دنیای نمایش بود. او در رشتهای از فیلمهای سینمایی ماندگار نقش آفرید.
هپبورن با چشمان درشت، چهره پراحساس و اندام ظریف خود به زودی در بسیاری دلها جای گرفت.آدری هپبورن در سال ۱۹۵۴ با بازی در فیلم "سابرینا" به کارگردانی بیلی وایلدر، در کنار دو غول سینمایی آن دوران، یعنی همفری بوگارت و ویلیام هولدن بار دیگر درخشید. او در سال ۱۹۵۷ باز هم برای بیلی وایلدر در فیلم "عشق در بعدازظهر" نقشآفرینی کرد. به باور برخی منتقدان، هپبورن در این فیلمها وجه تازهای از اروتیسم را به تماشاگران سینما معرفی کرد.هپبورن در سال ۱۹۵۴ با مل فرر ازدواج کرد. این زوج هنری در فیلم "جنگ و صلح"، اقتباسی ادبی از اثری همنام از تولستوی، نیز بطور مشترک در صحنه ظاهر شدند. این ازدواج نزدیک به پانزده سال به طول انجامید.آدری هپبورن سه ماه از تولد پسرش نگذشته بود که در سال ۱۹۶۱ بازی در فیلم "صبحانه در تیفانی" به کارگردانی بلیک ادواردز را شروع کرد. شمایلی که هپبورن از یک زن آزاد ساخت، بعدها به عنوان "زن دهه شصتی" شهرت پیدا کرد.هپبورن با این فیلم برای چهارمین بار نامزد دریافت جایزه اسکار شد. بسیاری از دوستداران فیلم و سینما، چهره هپبورن را در پیوند با "صبحانه در تیفانی" در ذهن دارند.
این فیلم با اقتباس از داستانی به همین نام از ترومن کاپوتی ساخته شده است.هپبورن در طول فعالیتهای هنری خود با هنرپیشگان صاحبنامی همکاری داشت، از جمله با کری گرانت در فیلم معروف "معما". این فیلم که کارگردانی آن را استنلی دانن برعهده داشت، در سال ۱۹۶۳ به پرده سینماها راه یافت. جالب آنکه گرانت پیشتر بازی در مقابل آدری در فیلمهای "تعطیلات رمی" و "سابرینا" را رد کرده بود، اما پس از همکاری مشترک در "معما" عاشق شوخطبعی هپبورن شد.هپبورن با فیلمهایی چون "صبحانه در تیفانی"، "معما" و "چگونه یک میلیون دلار بدزدیم؟" مهارت خود را در ایفای نقشهای شاد و خندهآور نشان داد و چهره زنی ظریف و زیبا را به تصویر کشید که با سیمای بشاش و نگاه خیره، مردان را با شیطنت و شیرینکاری به دنبال خود میکشد.بهترین جلوه این تیپ سینمایی تازه در فیلم موزیکال "بانوی زیبای من" دیده میشود که در سال ۱۹۶۴ به کارگردانی جورج کیوکر ساخته شد.
این فیلم با فضای رنگین، لحن شاد و آهنگهای زیبایش یکی از بهترین موزیکالهای تاریخ سینما به شمار میرود. آدری هپبورن با مهارتی خیرهکننده در نقش دخترکی عامی و فقیر ظاهر میشود که به محافل اشرافی راه پیدا میکند. آهنگهایی که او در این فیلم خواند، همه جا ورد زبان شد."ابین و ماریان" یکی از دو فیلمی است که در دهه ۱۹۷۰ با بازیگری آدری هپبورن ساخته شد. هپبورن در این فیلم که داستانی کم و بیش متفاوت از ماجرای رابین هود را به تصویر میکشد، در کنار شان کانری نقشآفرینی کرد.آدری هپبورن در عرصه مدل مو و به ویژه مد لباس نیز الگوی بسیاری از دختران و زنان بود. درخور توجه آنکه طراحی و دوخت لباسهای او در فیلمها را همواره ژیوانشی، طراح پرآوازه مد، برعهده داشت. لباسی که هپبورن در ابتدای فیلم "صبحانه در تیفانی" بر تن دارد، در سال ۲۰۰۶ در حراج کریستی به مبلغ ۶۹۲ هزار دلار به فروش رفت.آدری هپبورن از اوایل دهه ۱۹۷۰ که هنوز جوان و پرآوازه بود، هرچه کمتر به کار در سینما و بیشتر به فعالیتهای نیکوکارانه پرداخت.
در ماه مارس سال ۱۹۸۸ سازمان یونسکو آدری هپبورن را به عنوان فرستاده ویژه برای یاری به کودکان فقیر و گرسنه تعیین کرد. او بارها به مناطق بحرانی و قحطیزده آفریقا سفر کرد تا اندکی از رنج محرومان بکاهد. آدری هپبورن در ۲۰ ژانویه ۱۹۹۳ در سوییس بر اثر بیماری سرطان درگذشت.نمایشگاه ویژه گالری ملی پرتره در لندن که به آدری هپبورن اختصاص دارد، تا روز ۱۸ اکتبر سال جاری دایر است. در این نمایشگاه از جمله عکسهای تماشایی، پوسترهای سینمایی و تصاویر هپبورن بر روی جلد نشریات گوناگون عرضه شده است. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:آدری هپبورن, فیلم موزیکال "بانوی زیبای من","تعطیلات رمی","سابرینا" ,همفری بوگارت,ویلیام هولدن,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
سر کریستوفر لی، ستاره سینما که برای ایفای نقش دراکولا به شهرت رسید در ۹۳ سالگی درگذشت.
کریستوفر لی در بیش از ۲۵۰ فیلم ایفای نقش کرد و برای بازی شخصیتهای شرور مشهور است.
اما بازی در نقش دراکولا و فرانکنشتاین، از سری فیلمهای شرکت همر فیلم پروداکشنز، در اواخر دههٔ ۵۰ میلادی باعث شد که به شهرت جهانی دست یابد.
سارومان سفید، جادوگر شیطان صفت در سهگانه ارباب حلقهها نام او را در قرن بیست و یکم بر سر زبانها انداخت.
سر کریستوفر لی برای خدماتی که در رشته هنرهای نمایشی انجام داد در سال ۲۰۰۹ نشان فرمان امپراتوری بریتانیا (CBE) را کسب کرد و در ۲۰۱۱ به عضویت افتخاری انجمن بفتا درآمد.
این بازیگر بریتانیایی در ۲۷ مه ۱۹۲۲ در بلگریویای لندن متولد شد و روز یکشنبه ۷ ژوئن ۲۰۱۵در بیمارستان چلسی اند وستمینستر به دلیل اختلالات تنفسی و ایست قلبی درگذشت.
کریستوفر لی در خانوادهای متمول و بانفوذ به دنیا آمد و شجره نامه خانواده اش نشان می دهد که خاندان او به امپراطوری رم می رسد.
پس از فارغ التحصیل شدن از بهترین مدارس در انگلستان (کالج ایتون و ولینگتون) در طی جنگ جهانی دوم به نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا پیوست.
پس از پایان جنگ و در سال ۱۹۴۷ وارد حوزه فیلم و سینما شد و برای مدتی در سازمان رنک (Rank Organsation) در رشته بازیگری آموزش دید.
اما آشنایی او با استودیوی فیلمسازی همر و بازی در نقش شخصیت فیلمهای ترسناک از جمله دراکولا، مومیایی و هیولای فرانکنشتاین در دهه ۵۰ میلادی او را تبدیل به یک ستاره کرد.
کریستوفر لی در طول دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ همچنان در نقش دراکولا ظاهر میشد و تقریبا همزمان (دهه ۶۰) نقش فو منچو را نیز در چندین فیلم مربوط به این شخصیت بازی کرد.
پس از آن هم بهخاطر داشتن قد ۶ فوت و ۵ اینچی (۱۹۵ سانتیمتر) همواره نقش شخصیتهای بد داستان به او پیشنهاد میشد.
ایان فلمینگ، نویسنده کتابهای جیمز باند که از اقوام دور او بود، قصد داشت که نقش دکتر نو (Dr No) را به او بدهد اما این نقش نصیب جوزف وایزمن شد.
سرانجام کریستوفر لی در ۱۹۷۴ در فیلم جیمز باندی 'مرد تپانچه طلایی' در نقش اسکارامانگا بازی کرد.
اما بازی در نقش سارومان در سهگانه موفق ارباب حلقههای پیتر جکسون و نقش کنت دوکو در یکی از فیلمهای جنگ ستارگان از نظر تجاری بیشترین موفقیت را برای کریستوفر لی به همراه داشت.
او با تیم برتون، گارگردان هالییود در فیلمهای اسلیپی هالو (۱۹۹۹) چارلی و کارخانه شکلاتسازی (۲۰۰۵) و آلیس در سرزمین عجایب (۲۰۱۰) همکاری داشت.
کریستوفر لی در گفتگویی که در سال ۲۰۰۱ با بیبیسی داشت گفته بود: "من در فیلمهای زیادی بازی کردهام که نسبت به زمان خود بسیار پیشرو بودند - بعضی از آنها بسیار عالی بودند اما بعضیشان خیلی خوب نبودند."
کریستوفر لی به اپرا نیز علاقه زیادی داشت و در ۱۹۹۰ آلبومی را با صدای خود، از مجموعه آهنگهای معروف تاترهای موزیکال برادوی را منتشر کرد.
شاید باعث شگفتی باشد که کریستوفر لی عاشق موسیقی راک هوی متال نیز بود و در ۲۰۱۰ آلبوم او تحت عنوان "قسم به شمشیر و صلیب" برنده جایزه مجله هوی متال شد.
همچنین سال گذشته، به مناسبت تولد ۹۲ سالگی، آلبومی از آهنگهای معروف هوی متال را با صدای خودش منتشر کرد.
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:کریستوفر لی,سهگانه ارباب حلقهها,سارومان سفید, کنت دوکو,جنگ ستارگان ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
قسمت هفتم از سری فیلمهای “سریع و خشمگین” فروردین امسال در سینماهای جهان اکران می شود. این فیلم اکشن و حادثه ای در ۶۰ کشور و در ده هزار پانصد سینما بروی پرده نقره ای می رود.
پس از مرگ پل واکر بازیگر اصلی این سری فیلمها در سال ۲۰۱۳ در سانحه رانندگی، تولید هفتمین قسمت چند ماه متوقف شد. تا اینکه جیمز وان، کارگردان فیلم تصمیم گرفت ساخت فیلم را بدون واکر ادامه دهد.
بازیگران فیلم می گویند یاد واکر در صحنه های مختلف فیلم زنده می شود. وین دیزل، بازیگر آمریکایی قسمت هفتم می گوید:«هرکس که به دیدن این فیلم می آید، فکر می کند در پایان حس غم و اندوه خواهد داشت. البته بیننده بعد از دیدن فیلم احساساتش تحریک می شود، اما عجیب است چون با اشک شوق می رود.»
داویم جانسون، هنرپیشه آمریکایی فیلم هم می گوید: «من از فیلم خیلی خوشم آمد. پایانبندی فیلم را خیلی دوست داشتم. فیلم پایانی ظریف دارد و احساس احترام [نسبت به پل واکر] را برمی انگیزد. فیلم احساسات مرا هم برانگیخت. فکر می کنم تماشاچیان هم از آن خوششان بیاید
euronews
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:تجلیل بازیگران قسمت هفتم «سریع و خشمگین» از پل واکر,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
فیلم اشکها و لبخندها (با عنوان فرعی آوای موسیقی) هنگام اکران آن پنجاه سال پیش به یکی از موفق ترین آثار سینمایی بدل شد.
داستان آن ظاهرا بر مبنای حوادث واقعی زندگی خانواده فون تراپ بود. اما اعضای این خانواده در مورد فیلم چه نظری دارند؟ و آیا اشکها و لبخندها یک تصویر واقعی از زندگی این خانواده بود؟
یوهانس فون تراپ کوچکترین پسر این خانواده است. پدر آنها گئورگ فون تراپ یک فرمانده شاخص نیروی دریایی اتریش و مادرش به نام ماریا، یک راهبه آوازه خوان بود که پس از مرگ اولین همسر گئورگ مدیریت خانه و سرپرستی از هفت فرزند از آن ازدواج به او سپرده شد. مدتی بعد گئورگ و ماریا ازدواج کرده و خانواده آنها گسترش یافت.
یوهانس می گوید: " شاید همه بیننده ها فکر می کردند که فیلم اشکها و لبخندها یک تصویر دقیق و واقعی از همه ماجراهای زندگی ما بود. ولی اینطور نیست چون یک پرداخت داستانی و سینمایی است . در حقیقت این فیلم یک نسخه اقتباسی هالیوود از نمایشنامه موزیکالی بود که خود آن نیز اقتباسی بود از یک فیلم آلمانی که سالها پیش براساس کتابی به قلم مادر من ساخته شده بود. در هر یک از این اقتباس ها بخشی از واقعیت حذف و کم رنگ شده و به جای آن عناصر داستانی و سینمایی افزوده شده بود."
درست همزمان با اکران فیلم اشکها و لبخندها در ماه مارس ۱۹۶۵ شرکت تولید کننده فیلم یعنی فاکس قرن بیستم، یک نمایش ویژه از فیلم را در شهر نیویورک برای اعضای خانواده فون تراپ ترتیب داد. یوهانس در آن زمان خدمت سربازی در ارتش آمریکا را می گذراند. او برای دیدن فیلم تقاضای مرخصی کرد ولی با مرخصی او موافقت نشد.
یوهانس در مصاحبه ای با بیبیسی گفت: "من بدون اجازه پادگان را ترک کردم. اتومبیل یکی از دوستان را قرض گرفتم و با پول کمی که داشتم خود را به شهر نیویورک رساندم. تعداد زیادی از دوستان خانوادگی ما و البته مادرم و همه خواهران و برادرانم آنجا بودند. لحظات بسیار عاطفی و تکان دهنده ای بود. دقیق به یاد می آورم که در صحنه نشان دادن ازدواج ، مادرم از روی صندلی بلند شد و ناخودآگاه به سمت پرده سینما رفت. در آن لحظه واقعا تحت تاثیر قرار گرفته بود."
در عالم واقعیت فرزند ارشد خانواده فون تراپ پسری به نام روپرت بود ولی در فیلم اشکها و لبخندها فرزند ارشد دختری شانزده ساله به نام لیزل است که عاشق پسری می شود به نام رولفه. این پسر یک پستچی است که تلگراف ها را به خانه آنها می آورد.
یوهانس می گوید:"در عالم واقعیت خواهر بزرگ ما آگاتا بود که شخصیت بسیار درون گرایی داشت. وقتی که آن صحنه های رقص و آواز خواهر بزرگمان با پسر پستچی را در فیلم دیدیم، نمی توانستیم خنده خود را کنترل کنیم."
نکات دیگری در فیلم هست که با واقعیت انطباق ندارد.
به عنوان مثال یوهانس کوچکترین فرزند خانواده در سال ۱۹۳۹ متولد شد. در آن تاریخ ۱۲ سال از ازدواج پدر و مادرش می گذشت و آنها از ازدواج خود دو فرزند داشتند. با هفت فرزند کاپیتان فون تراپ از ازدواج قبلی روی هم رفته خانواده نه فرزند داشت.
اما در فیلم این زوج در سال ۱۹۳۸ ازدواج می کنند. یوهانس می گوید: "به نظر من حتی منظور کردن هفت بچه در داستان برای تهیه کنندگان فیلم به حد کافی دشوار بود و به همین خاطر آنها از خیر دو بچه آخری گذشتند."
فرزندان خانواده فون تراپ قبل از ورود ماریا به زندگی آنها اهل موسیقی بودند. یوهانس می گوید: مادرم انرژی و مشوق اصلی بود که کار موسیقی بچه ها را بهتر کرد و ما را به سطح تقریبا حرفه ای ارتقا داد."
در عالم وقعیت یک شخصیت دیگر در تشویق کار موسیقی فرزندان خانواده نقش موثری داشت. یک کشیش به نام پدر روحانی فرانز وازنر که در برنامه ریزی کنسرت آنها در اروپا و آمریکا نقش کلیدی داشت. اما این شخصیت هم در نمایشنامه ای که در تاترهای نیویورک اجرا شد و هم در فیلم اشکها و لبخندها حذف شده است.
یک تغییر مهم دیگر که برای خانواده دردناک بود، تصویری است که از گئورگ فون تراپ پدر خانواده در این فیلم ارائه شده است. یوهانس می گوید برخلاف شخصیت سرد و متکبری که از او در این فیلم ارائه شده "پدر ما مردی بسیار خوش برخورد، سخاوتمند و رفتار بسیار بازی داشت. مادرم سعی کرد به سازندگان فیلم این موضوع را تفهیم کند ولی آنها نپذیرفتند."
کتابی به قلم ماریا مادر خانواده با عنوان داستان خوانندگان خانواده فون تراپ که در سال ۱۹۴۹ منتشر شد، منبع الهام نمایشنامه موزیکال و بعدها ساخت فیلم اشکها و لبخندها بود.
در سالهای دهه سی میلادی با ورشکستگی یک بانک اتریشی خانواده فون تراپ تمام پول خود را که در این بانک پس انداز کرده بود از دست داد. ولی آنها توانستند ویلای خود در حومه شهر زالتسبورگ را حفظ کنند. اما پس از الحاق اتریش به قلمرو آلمان نازی در سال ۱۹۳۸ زندگی برای این خانواده بسیار دشوار شد و اواخر همان سال آنها تصمیم گرفتند اتریش را ترک کنند.
برخلاف آنچه در فیلم نشان داده می شود آنها از مرزهای کوهستانی فرار نکردند بلکه ظاهرا به قصد اجرای یک کنسرت با قطار سفر کردند و از اتریش خارج شده اما دیگر هیچگاه بازنگشتند. آنها بالاخره با کشتی به نیویورک رفته و به هنگام ورود به آمریکا فقط چند دلار داشتند.
آنها اجرای برنامه های موسیقی را در آمریکا از سر گرفتند و ادامه دادند و بعدها در ورمونت یک مزرعه خریدند. این خانواده در ورمونت هنوز هم یک هتل دارد. در سال ۱۹۴۷ گئورگ پدر خانواده درگذشت و ماریا به تنهایی مجبور بود از ده فرزند خانواده سرپرستی کند.
او در همین سالها کتاب خود را نوشت که به یک اثر پرفروش بدل شد. یک فیلم آلمانی و بعدها نمایشنامه موزیکال در تاترهای نیویورک به دنبال آن ساخته شدند.
ماریا فون تراپ سالها بعد در مصاحبه ای با بی بی سی گفت که از طریق خواندن خبر در جرائد متوجه شد که هالیوود در حال تهیه فیلمی براساس کتاب اوست.
او افزود:"من خیلی نگران شدم. نمی دانستم که در این فیلم با داستان زندگی ما چه خواهند کرد. با شناختی که از داستانپردازی های سبک هالیوودی داشتم فکر می کردم که در این فیلم ممکن است من را سه بار طلاق بدهند. ولی بعد دیدم که فیلم خیلی زیبا ساخته شده و به خصوص صحنه های شروع فیلم که کوهستانهای منطقه و عبور من از علفزار را نشان می دهد، بسیار قشنگ است."
ترانه های موزیکال آوای موسیقی توسط اسکار همرستاین سروده شده و موسیقی آن را ریچارد راجرز ساخته است. در سال ۱۹۶۵ رابرت وایز از روی آن فیلمی ساخت به یکی از ماندگارترین موزیکالهای تاریخ سینما تبدیل شد. این فیلم پنج اسکار از جمله جایزه های بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را به دست آورد.
آوای موسیقی در ایران به عنوان اشکها و لبخندها دوبله شد. ترانههای آن را کریم فکور و تورج نگهبان شاعر و ترانهسراهای ایرانی به فارسی برگرداندند و علی کسمایی مدیریت دوبله آن را برعهده گرفت.
دوبله این فیلم در ایران توسط منتقدان به عنوان بهترین دوبله فیلم های خارجی به فارسی برگزیده شده است. هر شخصیت فیلم را دو گوینده دوبله کردند؛ یکی برای بخش های آوازی و دیگری برای بخش های غیر آوازی.
ژاله کاظمی (ماریا)، علی کسمایی (کاپیتان فون تراپ)، رفعت هاشم پور (بارونس شرایدر) و خسرو خسروشاهی (ماکس) از گویندگان بخشهای غیر آوازی دوبله فارسی این فیلم بودند.
با این همه ماریا در مورد ایفای نقش شخصیت او توسط جولی اندروز ایرادهایی داشت. "مشکلی که من با نحوه پرداخت شخصیتم در این فیلم و نمایشنامه موزیکال دارم این است که چهره ای بسیار رام شده و به اصطلاح خانمانه از من ارائه شده در حالیکه من در آن سن و سال اصلا اینطور نبودم."
یوهانس پسر کوچک خانواده می گوید در آن زمان مادرش یک شخصیت بسیار قوی و سرکشی بود."مخالفت با مادرم اصلا ساده نبود. ولی او با انرژی و شور بی پایانش خانواده را حفظ می کرد. او یک شخصیت قوی و خارق العاده ای بود که گاه بسیار عالی و گاه کمی دشوار بود. او همه کارهایش را سریع انجام می داد، سریع راه می رفت، سریع غذا می خورد و سریع رانندگی می کرد."
موسیقی همیشه در زندگی خانواده فون تراپ نقش مهمی داشت، حتی زمانیکه آنها مشغول اجرای برنامه نبودند.
یوهانس در ادامه مصاحبه با بی بی سی می گوید: "من قشنگ به یاد دارم که حتی در لحظاتی که من و خواهر و برادرانم در آشپزخانه مشغول پخت و پز و یا شستن ظرف ها بودیم، قطعه های موسیقی را تمرین می کردیم. گاهی اوقات وقتی که مهمان داشتیم، آنها از اطاق نهار خوری به آشپزخانه می آمدند تا به آواز خواندن ما گوش بدهند."
یوهانس اذعان دارد که گاهی اوقات زندگی کردن زیرسایه فیلم هالیوودی اشکها و لبخندها دشوار بوده و می افزاید: "ولی بالاخره من به این موضوع عادت کرده ام. سالهای زیادی من به خاطر این فیلم دلخور بودم. ولی وقتی که می شنوم این فیلم برای خیلی ها مثبت و حتی یک منبع الهام بوده به مرورعادت کردم که این فیلم را هم بخشی از برنامه های هنری و علنی خانواده تلقی کرده و به زندگی خصوصی و شخصی خود بچسبم." ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:فیلم اشکها و لبخندها, آوای موسیقی, گئورگ فون تراپ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
لئونارد نیمونی، که نقش آقای اسپاک در مجموعه علمی تخیلی "پیشتازان فضا" را بازی می کرد، در ۸۳ سالگی در لس آنجلس درگذشت.
پسر او، آدام، گفت که او روز جمعه در اثر یک بیماری مزمن ریوی درگذشت.
نیمونی سال ها بازیگری و کارگردانی کرد.
با این حال مشهورترین نقشش بازی در مجموعه فیلم ها و سریال پیشتازان فضا در قالب موجودی نیمه زمینی، نیمه والکانی (اهل سیاره والکان) بود.
اولین قسمت از مجموعه سینمایی با عنوان "پیشتازان فضا: فیلم سینمایی" در سال ۱۹۷۹ و پس از موفقیت سریال تلویزیونی اش ساخته شد.
اوایل هفته جاری گزارش شد که او پس از ابتلا به درد سینه شدید روز ۱۹ فوریه به بیمارستان برده شده بود.
او بعدتر در توییترش نوشت: "زندگی مثل باغ است. لحظه های بی نقص می توان داشت، ولی نمی توان جز در حافظه [در جایی دیگر] نگه داشت."
bbc news ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:آقای اسپاک,مجموعه علمی تخیلی "پیشتازان فضا",لئونارد نیمونی,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
فیلم بردمن با کسب چهار جایزه بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه غیراقتباسی و فیلمبرداری، برنده اصلی مراسم اسکار سال ۲۰۱۵ بود.
این کمدی سیاه، داستان هنرپیشهای است که قبلا بازیگر نقش یک ابرقهرمان (بردمن یا مرد پرندهای) بوده و با افول ستاره شهرتش تلاش میکند با روی صحنه بردن یک نمایش در برودوی، شهرت ازدست رفته را بازیابد.
الخاندرو گونزالس ایناریتو، کارگردان بردمن با دریافت سه اسکار موفقترین چهره مراسم بود. علاوه بر جایزه کارگردانی او به عنوان یکی از نویسندگان و تهیهکنندگان فیلم هم جایزه گرفت.
در مراسم اسکار امسال که یکشنبه شب (۲۲ فوریه) در سالن "دالبیتیتر" لسآنجلس برگزار شد، ادی ردمین، بازیگر بریتانیایی نقش پروفسور استیون هاوکینگ در فیلم تئوری همهچیز بهترین بازیگر مرد شد.
جولین مور اولین اسکارش را دیشب در رشته بهترین بازیگر اول زن، برای ایفای نقش یک استاد زبانشناسی مبتلا به آلزایمر در فیلم هنوز آلیس گرفت. او سخنان بعد از دریافت جایزهاش را به آگاهیرسانی درباره این بیماری اختصاص داد که با استقبال حاضران روبرو شد.
پاتریشیا آرکت و جیکی سیمونز به ترتیب برای بازی در فیلمهای پسربچگی و ویپلش به ترتیب برنده اسکار بهترین بازیگر نقش دوم زن و مرد شدند.
بر خلاف بسیاری از پیشبینیها، جایزه پاتریشیا آرکت تنها اسکار فیلم پسربچگی بود که پیش از این بسیاری آن را شانس اول اسکار بهترین فیلم میدانستند.
فیلم تحسینشده هتل بزرگ بوداپست که مانند بردمن در ۹ رشته نامزد بود، در چهار رشته اسکار بهترین موسیقی، طراحی لباس، چهرهآرایی و طراحی تولید را به دست آورد.
فیلم بریتانیایی بازی تقلید هم که در هشت رشته نامزد بود تنها توانست اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را کسب کند.
فیلم سیاه و سفید ایدا از لهستان هم برنده اسکار بهترین فیلم خارجی شد.
اسکار بهترین مستند بلند به شهروند چهار، روایتگر داستان یکی از بزرگترین افشاگریهای اطلاعاتی تاریخ آمریکا با محوریت ادوارد اسنودن رسید.
نیل پاتریک هریس، هنرپیشه آمریکایی برای اولین بار اجرای مراسم را به عهده داشت و آن طور که از واکنشها برمیآید تا حد زیادی در برآوردن انتظارها ناکام ماند.
در مراسم دیشب لیدیگاگا خواننده مشهور آمریکایی در پنجاهمین سالگرد فیلم آوای موسیقی (اشکها و لبخندها) آهنگهایی از این فیلم را اجرا کرد.
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:فیلم بردمن,برندگان اسکار ۲۰۱۵,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
کریس کایل، که فیلم “تک تیرانداز آمریکایی” بر اساس زندگینامه او ساخته شده، در سال ۲۰۱۳ میلادی در ایالت تگزاس و توسط یکی دیگر از سربازان کهنه کار جنگ به نام ادی روث کشته شد.
ای دی روث که سالها در جنگ عراق حضور داشت جزو سربازانی بود که کریس کایل تلاش می کرد تا در بازیافت سلامت روحی و فشارهای عصبی باقیمانده از دوران جنگ به او کمک کند، اما خود او نیز هدف گلوله این فرد قرار گرفته و کشته شد. جلسه رسیدگی به اتهام آقای روث روز ۱۱ فوریه در یکی از شهرهای ایالت تگزاس برگزار می شود.
درباره فیلم «تک تیرانداز»
فیلم تک تیرانداز آمریکایی ساخته کلینت ایستوود با فروشی معادل ۹۰ میلیون دلار در صدر پرفروش ترین فیلمهای سینماهای آمریکا در ماه ژانویه قرار گرفت.
بحثی که دوباره زنده شد
فیلم “تک تیرانداز آمریکایی” بر اساس زندگینامه یک عضو واحد کماندویی نیروی دریایی آمریکا نوشته شده که کریس کایل نام داشته و در دوران حضور خود در عراق بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹ میلادی بیش از ۱۶۰ نفر را کشته است.
نمایش این فیلم بار دیگر بحثها و اختلاف نظرها پیرامون حضور آمریکا و جنگ در عراق را زنده کرد. گروهی از منتقدان افرادی همچون کایل را یک قهرمان و گروهی نیز از او همچون یک بزدل یاد کرده اند.
آقای کایل پیش از مرگش در مصاحبه ای گفته بود همچنان معتقد است که هر کسی را کشته، آدم بدی بوده است و کشتار این افراد جزو گناهان او به شمار نمی روند.
گروهی از محافظه کاران در آمریکا نیز این فیلم را نشان دهنده مصائب سربازان کشورشان در جنگ و چگونگی تلاش آنها برای دفاع از معیارهای اخلاقی و ارزشهای جامعه آمریکا می دانند.
اما در مقابل گروههای چپ ضمن انتقاد، این فیلم را توجیهی غیرمنطقی اخلاقی برای کشتار غیرنظامیان در عراق عنوان کرده اند.
“کمیته ضد تبعیض علیه عرب های آمریکایی” پس از نمایش این فیلم، در نامه ای نوشت که نمایش این فیلم منجر به افزایش موج اسلام هراسی و خشونت علیه مسلمانان در آمریکا می شود.
2015 euronews ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:فیلم “تک تیرانداز آمریکایی”,عضو واحد کماندویی نیروی دریایی آمریکا,کریس کایل,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
فیلم جدیدی از مجموعه باب اسفنجی به نام «باب اسفنجی؛ قهرمانان از آب خارج می شوند» بر پرده سینماها رفت.
در این داستان هم، او و دوستانش ستاره دریایی، اختاپوس، آقای خرچنگ، سنجاب و پلانکتون ماجراهای جدید را دنبال می کنند.
پلانکتون همچنان به کلاهبرداری های قدیمی ادامه می دهد و آخرین حقه هایش را برای سرقت دستورهای آشپزی آقای خرچنگ به کار می بندد. اما این دفعه اسرار آشپزی آقای خرچنگ بطور مشکوکی ناپدید می شوند بنابراین باب اسفنجی و دوستانش برای یافتن فرمولها پا بر خشکی می گذارند و سپس قهرمانان داستان با یک دزد دریایی، که آنتونیو باندراس نقشش را بازی می کند، برخورد خواهند داشت.
آنتونیو باندراس، بازیگر اسپانیایی هالیوود در این فیلم، با همان جدیتی به ایفای نقش می پردازد که در دیگر فیلمهایش از او می توان دید. او می گوید: «هنگامی که شما در فیلمی برای کودکان بازی می کنید فرصت بیشتری در اختیار دارید تا بازیتان را به روشهای مختلف گسترش دهید. شما آزادی بیشتری را برای انجام کارها احساس می کنید بویژه در چنین فیلمی و در نقش دزد دریایی. یعنی کسی که همیشه شخصیتی رمانتیک و روحی آزاد داشته. موضوع این فیلم نیز موضوعی واقعی است و یک پدیده بین المللی محسوب می شود که باید مورد تحلیل قرار بگیرد. شیوه نامگذاری این شخصیتها هم برای کودکان و هم برای جمعیت زیادی از مردم جهان جالب است.»
این فیلم بر اساس یک مجموعه تلویزیونی انیمیشن ساخته شده که داستانهای کوتاه آن از اوایل سال ۲۰۰۰ میلادی در ایالات متحده آمریکا پخش می شده است. خالق داستانهای باب اسفنجی استیفن هیلنبورگ، کارگردان و زیست شناس دریایی است.
آنتونیو باندارس می گوید: «می دانم که فرزندانم این مجموعه را دنبال می کنند. شما باید کور باشید که ندانید باب اسفنجی کیست. زیرا تصاویرش را همه جای جهان می بینید. حتی در ژاپن. من سال گذشته برای یک کار تجاری در قزاقستان بودم و همه تی شرت باب اسفنجی را می پوشیدند. این فوق العاده است. به همین دلیل هنگامیکه آنها به من زنگ زدند، واقعا می خواستم به چنین پروژه ای ملحق شوم. من بسیار خوشحالم که آنها به من فکر کردند تا در این فیلم و در نقش یک تبهکار جایی داشته باشم.»
اکران این فیلم از ۲۸ ژانویه در سینماهای اروپا آغاز شد.
2015 euronews ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:فیلم جدیدی از مجموعه باب اسفنجی,باب اسفنجی, باب اسفنجی و دوستانش ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد
|